Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
power amplifier stage
مرحله فزون ساز توان
Other Matches
multi stage amplifier
امپلی فایر چند طبقه
multi stage amplifier
تقویت کننده چند طبقه
power amplifier
تقویت کننده قدرت
beam power amplifier tube
لامپ فزونساز اشعهای
power output stage
طبقه خروجی
low power stage
طبقه کم قدرت
hunger for power
[craving for power]
میل شدید به قدرت
amplifier
فزون ساز
amplifier
فزونساز
amplifier
تقویت کنندهء برق
amplifier
نیروافزا
amplifier
تقویت کننده
y amplifier
تقویت کننده با سیستم انحراف عمودی
x amplifier
تقویت کننده با سیستم انحراف افقی
amplifier
بلند گو
amplifier
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
broadband amplifier
فزونساز باند گسترده
relay amplifier
تقویت کننده امدادی
cascode amplifier
فزون ساز کاسکودی
magnetic amplifier
تقویت کننده مغناطیسی
magnetic amplifier
امپلیفایر مغناطیسی
class a amplifier
فزون ساز درجه ا
magnetic amplifier
تقویت کننده مغناطیسی ترانسدورکتور
magnetoresistive amplifier
تقویت کننده مغناطیسی
main amplifier
تقویت کننده اصلی
audio amplifier
تقویت کننده صوتی
voltage amplifier
امپلیفایر ولتاژ
chrominance amplifier
فزون ساز رنگ تابی
class ab amplifier
فزون ساز درجه ا ب
video amplifier
دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
video amplifier
فزون ساز ویدئو
intensity amplifier
تقویت کننده شدت روشنایی
bandpass amplifier
فزونساز پالاییده
sense amplifier
تقویت کننده حسی
video amplifier
تقویت کننده تصویری
class b amplifier
فزون ساز درجه ب
line amplifier
تقویت کننده خط
linear amplifier
تعویض کننده خطی
audio amplifier
امپلی فایر صوتی
feedback amplifier
تقویت کننده فیدبک
triode amplifier
فزون ساز سه قطبی
amplifier tube
لامپ فزون ساز
pulse amplifier
تقویت کننده پالس
tube amplifier
تقویت کننده لامپی
multiple amplifier
تقویت کننده چند طبقه
y axis amplifier
تقویت کننده محور ایگرگ
operational amplifier
تقویت کننده محاسباتی
operational amplifier
تقویت کننده عملیاتی
voltage amplifier
تقویت کننده ولتاژ
output amplifier
تقویت کننده خروجی
differential amplifier
تقویت کننده تفاضلی
z axis amplifier
تقویت کننده محور "زد"
back of the amplifier
آمپیلیفایرعقبی
sweep amplifier
فزون ساز روبنده
x axis amplifier
تقویت کننده محور ایکس
microphone amplifier
تقویت کننده میکروفن
audio amplifier
فزونساز صوتی
modulated amplifier
مرحله فزون ساز تحمیلی
impluse amplifier
تقویت کننده ضربه جریان
intermediate amplifier
تقویت کننده میانی
class c amplifier
فزون ساز درجه سی
input amplifier
تقویت کننده اولیه
input amplifier
تقویت کننده ورودی
light amplifier
تقویت کننده ی نور
sound volume amplifier
تقویت کننده شدت صوت
audio frequency amplifier
فزونساز صوتی
push pull amplifier
تقویت کننده پوش- پول
high fidelity amplifier
امپلی فایرهای فا تقویت کننده باکیفیت عالی
frequency selective amplifier
تقویت کننده سلکتیو فرکانس
low frequency amplifier
تقویت کننده فرکانس پایین
low pass amplifier
تقویت کننده پایین گذر
radio frequency amplifier
فزون ساز بسامد رادیویی
intermediate frequency amplifier
فزونساز بسامد واسطه
microphone pre amplifier
پیش فزون ساز میکروفون
high frequency amplifier
تقویت کننده فرکانس بالا
intermediate frequency amplifier
تقویت کننده فرکانس میانی
public address amplifier
فزون ساز بلندگوی اجتماعات
high fidelity amplifier
تقویت کنندههای فا
at this stage
<adv.>
درحال حاضر
[عجالتا]
[اکنون ]
[فعلا]
stage
چوب بست
stage
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage
سکو
stage
اسکان دادن
stage
درجه مرحله
stage
مراحل مختلف یک موشک
stage
قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stage
مقام
stage
یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
to go on the stage
اکترشدن
to go on the stage
بازیگرشدن
stage
مرحله
stage
مرحله دار شدن اشکوب
stage
در صحنه فاهرشدن
stage
اشکوب
to go on stage
وارد صحنه
[نمایش]
شدن
not stage
مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجود یا عدم وجودخروجی برعکس حالت ورودی و یا نقیض ان میباشد
stage
نیمکت اویزان
third stage
مرحلهسوم
first stage
مرحلهاول
second stage
مرحلهدوم
zero stage
طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
behind the stage
<adj.>
<adv.>
خصوصی
[اصطلاح مجازی]
behind the stage
<adj.>
<adv.>
محرمانه
[اصطلاح مجازی]
stage
منزل
stage
پایه وهله
stage
پرده گاه مرحله
stage
صحنه نمایش
stage
طبقه
stage
صحنه
two stage experiment
ازمایش دو مرحلهای
differential stage
مرحله تفاضلی
turbine stage
طبقه توربین
mechanical stage
پایهمکانیکی
developmental stage
مرحله پیشرفت
to put on the stage
بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
stage door
در عقب صحنه
stage doors
در عقب صحنه
termination stage
مرحله پایانی
energy stage
لایه انرژی
impluse stage
طبقه فشار مستقیم
stage-struck
عاشق هنرپیشگی و صحنهی نمایش
stage whispers
نجوای روی صحنه
stage whisper
نجوای روی صحنه
anal stage
مرحله مقعدی
To appear on the scene (stage).
روی صحنه ظاهر شدن
killer stage
صافی رنگ
landing stage
حملباقایق
converter stage
طبقه مبدل
two stage sampling
نمونه گیری دو مرحلهای
stage-struck
شیفتهی بازیگری
centre-stage
شرائطبسیار حساسو مهم
flood stage
تراز بحرانی طغیان
this play does not stage well
این داستان خوب در نمایش در نمیاید
stage curtain
پردهنمایش
stage clip
سطحنمایش
regulator first stage
صفحهنمایشنخستینرگلاتور
developmental stage
مرحله تکوینی
first audio stage
مرحله صوتی نخست
buffer stage
مرحله میانگیر
single stage
یک طبقهای
mixer stage
طبقه مخلوط کننده
stage-managed
کارگردانی کردن
stage-manages
کارگردانی کردن
modulator stage
طبقه مدولاسیون
quick stage
ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
stage-managing
اداره کردن
stage-managing
کارگردانی کردن
larval stage
مرحله کرمی
stage-manages
اداره کردن
stage coach
دلیجان
stage craft
فن درست کردن نمایش
stage direction
مدیریت
main stage
عرشه اصلی
stage-managed
اداره کردن
stage-manage
کارگردانی کردن
single stage
یک طبقه
stage manager
مدیر نمایش
stage manager
کارگردان نمایش
stage managers
مدیر نمایش
macro stage
مرحله کلان
stage managers
کارگردان نمایش
at the rear of the stage
<adj.>
<adv.>
در پس پرده
at the rear of the stage
<adj.>
<adv.>
پشت پرده نمایش
[مخصوص اطاق رخت کن]
stage manage
اداره کردن
stage manage
کارگردانی کردن
main stage
طبقه اصلی
stage direction
کاگردانی
stage director
مدیر نمایش
stage set
تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش
input stage
طبقه اولیه
initial stage
طبقه نخستین
stage-manage
اداره کردن
At that point
[stage]
, ...
وقتی که موقعش رسید...
oedipal stage
مرحله ادیپی
oral stage
مرحله دهانی
output stage
مرحله خروجی
stage set
تعویض سن
stage race
مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
stage payments
پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
speed stage
سطح سرعت
multi stage
چند مرحلهای
multi stage
چند طبقه
stage fever
کرم بازیگری یا اکتری
speed stage
مرحله سرعت
phallic stage
مرحله التی
stage fright
وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
stage fright
صحنه هراسی
input stage
طبقه ورودی
frequency divider stage
طبقه مقسم فرکانس
multi stage press
پرس چند طبقه
mechanical stage control
کنترلپایهمکانیکی
multi stage scaffolding
داربست چند طبقه
multi stage sampling
نمونه گیری چند مرحلهای
multi stage production
تولید چند مرحلهای
multi stage experiment
ازمایش چند مرحلهای
push pull stage
طبقه پوش- پول
high pressure stage
طبقه فشار قوی
It was stage –managed . It was trumped up.
صحنه سازی بود
three stage least squares method
روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
anal expulsive stage
مرحله مقعدی دفعی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com