Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
power to weight ratio
نسبت وزن اتومبیل به نیروی اسب ان
Other Matches
weight ratio
نسبت وزن
weight average molecular weight
میانگین وزنی وزن مولکولی
hunger for power
[craving for power]
میل شدید به قدرت
ratio
ضریب
in the ratio of
به نسبت
ratio
نسبت
ratio
نسبیت
ratio
قسمت
ratio
سهم
t ratio
بهر تی
t ratio
نسبت تی
one to zero ratio
نرخ بین نوسان خروجی دودویی یک و صفر
ratio
بهر
ratio
نسبت یک عدد به دیگری
f ratio
بهر اف
ratio
نسبت معین وثابت
self weight
خود وزن
weight
بارکردن
weight
وزن
weight
وزن دادن
weight
گرانی
weight
لنگر
self weight
ویژه وزن
weight
سنگین کردن
weight
چیزسنگین
it is of no weight
قدرواهمیتی ندارد
weight
میزان
weight
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
weight
قطعه سرب درکیف زین برای جبران کمبودوزن اسب
weight
فشار
weight
نزن
weight
سنگینی
weight
سنگ وزنه
weight in
وزن کشی
slenderness ratio
ضریب رعنائی
magnification ratio
ضریب بزرگنمایی
magnification ratio
ضریب تقویت
knot ratio
نسبت تعداد گره
[این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
magnetogyric ratio
نسبت ژیرومغناطیس
image ratio
نسبت تصویر
liquidity ratio
ضریب نقدینگی
hit ratio
نسبت اصابت
liquidity ratio
نسبتهای نقدینگی
impluse ratio
نسبت ایمپولز
impluse ratio
نسبت ضربه
liquidity ratio
نسبت نقدینگی
work ratio
نسبت کار به استراحت
impedance ratio
نسبت مقاومت فاهری
distribution ratio
نسبت توزیع
impedance ratio
نسبت امپدانس
error ratio
نسبت خطا
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
transmission ratio
نسبت تبدیل جعبه دنده
transformation ratio
نسبت تبدیل
velocity ratio
نسبت سرعت
viscosity ratio
نسبت گرانروی
void ratio
درجه تخلخل
void ratio
نسبت منفذها
voids ratio
اندیس تهیگاهها
gyromagnetic ratio
نسبت ژیرومغناطیسی
voltage ratio
نسبت ولتاژ
glide ratio
نسبت مسافت طی شده به هرپای فرود با هواپیمای بی موتور
glide ratio
نسبت سریدن
gear ratio
نسبت چره دنده ها
fineness ratio
نسبت فرافت
aspect ratio
نسبت تصویر
feedback ratio
نسبت پس خوراند
feedback ratio
نسبت فیدبک
deposit ratio
نسبت سپرده
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
cut off ratio
حداقل نرخ قابل قبول
activity ratio
نسبت فعالیت
contraction ratio
نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
contact ratio
نسبت تماس
age ratio
بهر سنی
aspect ratio
نسبت صفحه
aspect ratio
نسبت طول به عرض یا وترمتوسط بال
concentration ratio
نرخ تمرکز
aspect ratio
نسبت دید
gear ratio
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
bypass ratio
نسبت کنارگذاری
strength ratio
نسبت استحکام
cantilever ratio
نصف طول دو سر بال تقسیم بر حداکثر طول پنهان بال داخل بدنه هواپیما
cash ratio
نسبت نقدینگی
stress ratio
نسبت تنش
compression ratio
ضریب تراکم
compression ratio
ضریب ترکم
abundance ratio
فراوانی
current ratio
نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
current ratio
وضعیت فعلی
current ratio
نسبت جاری
critical ratio
بهر شاخص
success ratio
بهر موفقیت
inverse ratio
نسبت معکوس
ionic ratio
نسبت یونی
correlation ratio
نسبت همبستگی
correlation ratio
بهر همبستگی
control ratio
نسبت فرمان
likelihood ratio
بهر درست نمایی
absorption ratio
نسبت جذب
absorption ratio
ضریب جذب
absorption ratio
ضریب درآشامی
abundance ratio
نسبت فراوانی
compression ratio
نسبت تراکم
ratio schedule
مقیاس نسبتی
selection ratio
بهر گزینش
operating ratio
نسبت عملیاتی
operating ratio
نرخ عملیاتی
operating ratio
نسبت کارکرد موتور یا ناو
ratio decidendi
مستنداصلی رای
ratio decidendi
مبنای اصلی تصمیم
mobility ratio
نسبت تحرک
saving ratio
نسبت پس انداز
selection ratio
نسبت گزینش
recycle ratio
نسبت بازگردانی
mole ratio
نسبت مولی
recycling ratio
نسبت بازگردانی
ratio print
عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
transformer ratio
نسبت مبدل
ratio of transformer
نسبت مبدل
reduction ratio
ضریب تقلیل
poisson's ratio
در چندی پواسون
poisson's ratio
ضریب پواسون
ratio estimation
براور نسبتی
ratio detector
اشکارساز نسبت
sensitivity ratio
نسبت حساسیت
settlement ratio
نسبت نشست
moduler ratio
نسبت مدول الاستیسیته ارماتور به مدول الاستیسیته بتن
sex ratio
بهر جنسیت
probability ratio
بهر احتمال
progressive ratio
نسبت تصاعدی
golden ratio
عدد فی
[ریاضی]
price ratio
نسبت قیمت
ratio correlation
همبستگی نسبتی
golden ratio
نسبت طلایی
[ریاضی]
reduction ratio
نسبت کاهش
shunt ratio
نسبت شنت
concentration ratio
نسبت تمرکز
it pulls its weight
نسبت به سنگینی خودش خوب می کشد
certificate of weight
گواهی وزن
draw weight
نیروی لازم برای کشیدن زه
where is the kilogramme weight ?
وزنه ....
drop weight
وزن سقوطی
weight index
شاخص موزون
where is the kilogramme weight ?
سنگ کیلوگرم کجاست
sliding weight
وزنمتحرک
paper weight
وزنه
the weight is kilogrammes
ان 5 کیلوگرم است
counter weight
پاسنگ
cross weight
وزن ناخالص
counter weight
وزنه تعادل
curb weight
وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
the weight is kilogrammes
وزن
operating weight
وزن عملیاتی
counter weight
وزنه مقابل
net weight
وزن کلی
to carry weight
نفوذ یا اهمیت داشتن
paper weight
کاغذ نگهدار
design take off weight
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
wet weight
وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
weight zone
مربع وزن گلوله
gross weight
وزن ناخالص
gross weight
وزن ناویژه
gross weight
وزن کل هواپیما یاخودرو با بار وزن خالص
gross weight
وزن کل
unit weight
وزن واحد
total weight
وزن کل
gross weight
وزن با فرف
ramp weight
حداکثر وزن ممکن هواپیما
he is half your weight
وزن او نصف وزن شما است
unladen weight
وزن ناخالص خودرو
unladen weight
وزن کامل خودرو
unit weight
وزن مخصوص
heavy weight
38+ کیلوگرم
heavy weight
001 کیلوگرم
heavy weight
18+ کیلوگرم
heavy weight
سنگین وزن
toe weight
وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
weight and measures
سنگ و اندازه
weight percent
درصد وزنی
equivalent weight
وزن هم ارز
equivalent weight
وزن معادل
weight program
تمرین وزنه برداری
empty weight
وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
weight the sugar
قند را بکشید
weight throw
پرتاب وزنه
weight ton
تن سنگین
weight of solids
وزن ذرات
weight man
پرتابگر وزنه یا چکش پرتابگر چکش
specific weight
سنگینی ویژه
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
formula weight
وزن فرمولی
weight function
تابع وزنی
weight lifter
وزنه بردار
fixed weight
وزن ثابت
weight lifting
وزنه برداری
weight training
بدن سازی
weight trainer
مربیوزنه
dead weight
وزن خالص وسیله حمل ونقل بدون بار
make weight
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com