English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (4 milliseconds)
English Persian
premature decision تصمیم نا بهنگام یا شتاب امیز
Other Matches
premature پیش رس
premature بی موقع
premature نابهنگام
premature عمل پیشرس پیش از وقت عمل کردن گلوله
premature پیشرس
premature پیش از موعد
premature زودرس
premature نارس
premature قبل از موقع نابهنگام
premature labour زاییمان پیش از موعد طبیعی
premature ignition احتراق نابهنگام احتراق بیموقع
premature ignition احتراق زودرس
decision مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decision اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
decision تصمیم گیری برای انجام کاری
take a decision اتخاذ تصمیم کردن
to come to a decision تصمیم گرفتن
to come to a decision رای دادن [قانون]
decision نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
decision جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
decision دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
decision حکم دادگاه داوری
decision نتیجه
decision عزم
decision رای
decision برنده با امتیاز
decision برنده کشتی با امتیاز
decision تصمیم
decision علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decision مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
decision قرار
logical decision تصمیم منطقی
final decision رای قطعی و نهایی
decision tree درخت تصمیم
decision theory تئوری تصمیم
decision tree اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
decision tree مسیر تصمیم گیری
split decision رای اکثریت داوران
to plead against a decision نسبت به تصمیمی اعتراض کردن
to make a decision رای دادن [قانون]
to make a decision تصمیم گرفتن
decision variable متغیر تصمیم گیری
decision theory نظریه تصمیم گیری
decision making تصمیم گیری
decision maker تصمیم گیرنده
decision lag تاخیر زمانی در تصمیم گیری
decision instruction دستورالعمل تصمیم
decision instruction دستورالعمل تصمیمی
decision height حداکثر ارتفاع مسیر فرودهواپیمای بی خلبان از سطح زمین
decision criteria ضوابط تصمیم گیری
decision box جعبه تصمیم
decision altitude ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
decision table جدول تصمیم گیری
decision table جدول تصمیم
decision table جدول تصمیمی
decision symbol علامت تصمیم
decision structure ساختار تصمیم
decision process فرایند تصمیم
decision model الگوی تصمیم گیری
It was a well - timed ( timely ) decision . تصمیم بموقعی بود
decision support system سیستم پشتیبانی تصمیم
A one-sided(unilateral)decision. تصمیم یکجانبه
make or buy decision تصمیم به ساخت یاخرید
decision making unit واحد تصمیم گیرنده
decision making policy سیاست تصمیم گیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com