English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (6 milliseconds)
English Persian
premature labour زاییمان پیش از موعد طبیعی
Other Matches
premature زودرس
premature قبل از موقع نابهنگام
premature نارس
premature بی موقع
premature پیش از موعد
premature پیشرس
premature عمل پیشرس پیش از وقت عمل کردن گلوله
premature نابهنگام
premature پیش رس
premature decision تصمیم نا بهنگام یا شتاب امیز
premature ignition احتراق نابهنگام احتراق بیموقع
premature ignition احتراق زودرس
labour کوشش کردن
labour زحمت کوشش
labour رنج
labour کار
in labour سر زا
in labour در حال زایمان
labour درد زایمان
labour کارگر عمله
labour نیروی انسانی
labour کارگر
f.labour بیگاری
labour تقلاکردن
labour حزب کارگر
labour زحمت کشیدن
labour law قانون کار
labour union اتحادیه کارگران
labour law حقوق کار
labour office اداره کارگزینی
skilled labour کارگر ماهر
labour policy سیاست استخدام کارکنان
manual labour امضای دستی
statute labour بیگار
slave labour بردهداری
labour-intensive صنعتیکهبهتعدادکارگرزیادینیازمنداست
labour market متقاضیکار
labour force مردمیکهتوانائیکارکردندارند
bonded labour کارکردندرقبالپولیکهقبلاقرضگرفتهشده
unskilled labour کارگرانی که کارشان استادای نخواهد
unskilled labour نخواهد
unskilled labour کارهایی که استادی
unpaid labour بیگاری
unpaid labour بیگار
statute labour کار اجباری
statute labour بیگاری
labour day روز کارگر
divisions of labour تقسیم کار
date labour کار روز مزد
common labour کارگر عمومی
casual labour کارگری که برای حمل و نقل مواد تولیدشده هر چند گاه یکبار به کارگرفته میشود
casual labour کارگر اتفاقی
labour-saving کار کم کن رنج گاه
labour saving کار کم کن رنج گاه
hard labour اعمال شاقه
division of labour تقسیم کار
Labour Party حزب کارگر
day labour کار روزمزد
direct labour دستمزد مستقیم
forced labour بیگاری
labour code قانون کار
labour act قانون کار
indirect labour هزینه دستمزد غیرمستقیم
indirect labour کار غیرمستقیم
forced labour کار اجباری
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
imprisonment with hard labour حبس با اعمال شاقه
child labour legislation قانون مربوط به کارخردسالان
labour intensive industry صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
to labour [British English] در کار رنج بردن [زحمت کشیدن ]
labour is often the father of pleasure <proverb> مقام عیش میسر نمی شود بی رنج
labour intensive industry صنعت کاربر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com