English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (6 milliseconds)
English Persian
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
Other Matches
vector analysis [vector calculus] حساب برداری [ریاضی]
vector potential of a solenoidal vector پتانسیل برداری بردارسولنئیدی
preset پیش تنظیم
preset قبلا چیدن و قرار دادن
preset قبلامرتب کردن
preset از پیش نشاندن
preset از پیش تنظیم کردن
preset خودکار
preset تنظیم چیزی در ابتدا
preset از پیش تنظیم شده
preset buttons دکمههای
preset tuning button دکمهتنظیمچرخش
vector مسیر ناوبری هواپیما
vector مختصاتی که حاوی مقدار پایه و جهت است
vector آدرسی که کامپیوتر را به محل جدید حافظه هدایت میکند
vector سیستم رسم کامپیوتری که از طول خط و جهت آن از مبدا برای رسم استفاده میکند
vector پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
vector که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
vector شکل حروف در یک نوشتار رسم شده با کمک منحنی و خط وط.
vector برداری
vector حامل بردار
vector مسیر جهت
vector خط سیر
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector بردار
vector حامل
vector خط پرتاب بمب یاگلوله
vector راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
vector پردار
Euclidean vector بردار اقلیدسی [ریاضی]
vector power توان برداری
wind vector جهت حرکت باد
vector processor پردازنده برداری
radius vector بردار مکان [ریاضی]
vector sights دوربینهای نشانه روی بمب دوربینهای جانبی
vector quantity کمیت برداری
vector quantities اندازههای برداری
wave vector بردار موج
wind vector سمت باد
vector psychology روانشناسی بردار نگر
vector product حاصلضرب برداری
voltage vector بردار ولتاژ
vector space فضای برداری [ریاضی]
location vector بردار مکان [ریاضی]
vector product ضرب خارجی [ریاضی]
vector product ضرب برداری [ریاضی]
vector space فضای خطی [ریاضی]
basis vector بردار پایه [ریاضی]
vector field میدان برداری [ریاضی] [فیزیک]
vector calculus حساب برداری [ریاضی]
position vector بردار مکان [ریاضی]
arthropod vector کنه خونخوار
normal vector بردار قائم
normal vector بردار عمود
magnetization vector بردار مغناطیس کنندگی
light vector بردار نور
lift vector بردار برا
interrupt vector بردار وقفه
initial vector مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
flux of a vector شاره بردار
field vector بردار میدان
dope vector بردار خصیصه نما
dope vector خصیصه نما
dope vector بردار
code vector بردار رمز
circulation of a vector چرخه بردار
burgers vector بردار برگرز
axial vector بردار محوری
arthropod vector کنه ارتروپود
polar vector بردار قطبی
state vector بردار وضعیت
vector pair زوج برداری
state vector بردار حالت
vector analysis تحلیل برداری
vector diagram نمودار برداری
vector display نمایش برداری
vector field میدان برداری
vector graphics نگاره سازی برداری
state vector بردار حلات
radius vector شعاع حامل
radius vector بردار شعاعی
magnetic vector بردار مغناطیسی
poynting's vector بردار پوینتینگ
vector graphics display بردار نمایش گرافیکی
vector/waveform monitor صفحهنمایشدیجیتالی
magnetic vector potential پتانسیل بردار مغناطیسی
continuously set vector عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
vector data aggregate بردار اطلاعات مجتمع
magnetic field vector بردار میدان مغناطیسی
fallout wind vector plot طرح یا چارت نمایش سمت باد ریزش اتمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com