Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 134 (7 milliseconds)
English	Persian
primary colors	رنگهای نخستین
primary colors	رنگهای اصلی
Other Matches
colors	پرچم ملی
flying colors	توفیق کامل
flying colors	موفقیت قطعی
field colors	پرچم رزمی پرچم یکانی
fundamental colors	رنگهای اصلی
flight of colors	پرش رنگها
field colors	پرچم نظامی
hard colors	رنگهای سنگین
complementary colors	رنگهای مکمل
chromatic colors	رنگهای فامی
principal colors	رنگهای اصلی
harmony in colors	هم آهنگی در رنگ ها
blend of colors	مخلوطی از رنگ ها
shift colors	پرچم را تعویض کنید
To come off with flying colors.	روسفید شدن
shift colors	تعویض پرچم ناو
with flying colors <idiom>	تمامی موفقیتها
show one's (true) colors <idiom>	نشان دادن چیزی که شخص واقعا دوست دارد
I dislike dull colors .	رنگهای مات را دوست ندارم
Colors [American English]	رنگها
The twins are hardly distinguish between colors.	دوقلوها را از همدیگر نمی شد تشخیص داد
primary needs	نیازهای نخستین
primary	اصلی
primary	اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
primary	که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
primary	ورودی
primary	نخستین
primary	عمده
primary	ابتدایی
primary	مقدماتی نخستین
primary	ابتدایی مقدماتی
primary	1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
primary	که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
primary	خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
primary	کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
primary	وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
primary	تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
primary	کلمه شناسایی یکتا که یک ورودی از پایگاه داده ها انتخاب میکند
primary	اولیه
primary	مقدماتی اصلی
primary track	شیار اصلی
primary processes	فرایندهای نخستین
primary structure	ساختمان اولیه
primary tenses	زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
primary structure	ساختمان اصلی
primary position	موضع ابتدایی
primary products	محصولات اولیه
primary storage	حافظه اولیه
primary products	محصولات پایه
primary products	محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
primary reciever	دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
primary reinforcement	تقویت نخستین
primary reinforcer	تقویت کننده نخستین
primary standard	استاندارد اولیه
primary storage	انباره اولیه
primary productivity	فراوردگی نخستین
primary treatment	تصفیه نخستین
primary track	شیار اولیه
primary memory	حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
primary material	مواد اولیه فرش [همچون نخ و رنگ]
primary accused	متهم اصلی
primary memory	حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary colour	رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
primary root	ریشهاولیه
primary treatment	پاکسازی نخستین
primary winding	سیم پیچ ورودی
primary wire	سیم ورودی
primary zones	نواحی نخستین
white primary	اخذ اراء مقدماتی حزبی
primary covert	پرهایاولیه
primary marshalling	راهاولیه
primary mirror	آئینهابتدائی
primary colours	رنگهای اصلی
primary cell	پیل ساده
primary center	مرکز عمده
primary center	مرکز اولیه
primary circuit	مدار ورودی
primary cluster	تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
primary cognizance	شناختهای اولیه
primary cognizance	تحقیقات اولیه روی یک مسئله
primary coil	پیچک راه انداز
primary consumers	مصرف کنندگان نخستین
primary current	جریان ورودی
primary carbon	کربن نوع اول
primary carbon	کربن 1 درجه
primary education	اموزش ابتدایی
primary school	دبستان
primary gain	بهره اصلی بیماری
primary alcohol	الکل 1 درجه
primary alcohol	الکل نوع اول
primary schools	دبستان
primary amentia	نقص عقل نخستین
primary anxiety	اضطراب نخستین
primary armament	جنگ افزار اصلی
primary body	جسم اولیه
primary drive	سائق نخستین
primary electron	الکترون اولیه
primary emission	صدور اولیه
primary interest	هدف توجه اصلی
primary investment	سرمایه گذاری اولیه
primary key	[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
primary masses	نقاط مادی اولیه
grounded primary	مدار ورودی زمینی
primary mission	ماموریت اصلی
primary motivation	انگیزش نخستین
primary personality	شخصیت نخستین
primary interest	مسئولیت اصلی
primary planets	سیارات کبار
primary planets	سیارات عمده
primary position	موضع اصلی
primary group	گروه نخستین
primary inputs	نهادههای اولیه
primary hypertension	افزایش اولیه فشار خون
primary industries	صنایع اولیه
primary inputs	دادههای اولیه
to act through primary agents	به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
primary cosmic rays	پرتو کیهانی
primary mental deficiency	عقب ماندگی ذهنی نخستین
gross primary product	تولید ناخالص نخستین
primary cosmic rays	تابش کیهانی
primary process thinking	اندیشیدن در فرایند نخستین
net primary production	تولید خالص نخستین
primary projection area	ناحیه فرافکنی نخستین
primary vowel sounds	صداهای اصلی
primary storage unit	واحد انبارش اولیه
middle primary covert	پرهایاولیهمیانی
primary consumers: herbivores	مصرفکنندهاولیه
primary consumers: herbivores	گیاهخواران
primary standard grade	خلوص استاندارد اولیه
primary sensory area	ناحیه حسی نخستین
primary mental abilities	تواناییهای عقلی نخستین
primary diagonal [matrix]	قطر اصلی [ریاضی]

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com