Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
print dress
جامه چیت
print dress
لباس چیتی
Other Matches
Full dress. Formal dress.
لباس رسمی
dress up
<idiom>
بهترین لباس خود را پوشیدن
to
[get]
dress
[ed]
جامه پوشیدن
dress
اهار زدن مستقیم کردن
dress
لباس مخصوص فرمان بایست در مشق صف جمع
dress
درست کردن لباس
dress
ترتیب دادن
dress
پیراستن
dress
لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
dress
مزین کردن
dress
جامه بتن کردن
dress
لباس پوشیدن
dress
پوشاندن
dress
بستن
dress down
ملامت سخت
in the f. of her dress
لای لباسش
to dress down
سرزنش کردن
to dress down
تادیب کردن
to dress out or up
بالباس اراستن
to dress up
خودرا اراستن
to dress up
لباس پوشیدن
she is too p about her dress
زیاد درلباس دقت می گیرد
dress down
سخت ملامت کردن
print
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
print
آخرین صفحه چاپ شده
print
حروف جوهری روی کاغذ
print
فرمان PRINT
off print
چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
print out
چاپ اطلاعات ذخیره شده در کامپیوتر با چاپگر
to print out
چاپ کردن در عکاسی
print
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
print
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
print
به جای چاپ یک حرف
print
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
print
مشابه 7861
print
عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
مواد چاپی
print
گراوور
print
باسمه
print
ماشین کردن
print
منتشرکردن
print
طبع
print
چاپ
print
چاپ کردن
print
عکس چاپی
out of print
<adj.>
چاپ کالا تمام شده
print
روش ترتیب دادن به متن هنگام چاپ
print
معمولا با معیار نقط ه در اینچ
print
به italic
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده
print
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
print
پس از اتمام کار جاری
print
عنوان و..
print
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
print
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
print
فایل در صف چاپ که حاوی تمام حروف که کنترل چاپگر است که برای چاپ یک متن یا صفحه لازم است
print
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
print
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
print
برود
print
کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست
print
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
to panel a dress
جامه زنانه را با تیکهای ازرنگ دیگر اراستن
to fit a dress on somebody
جامه ای را برای کسی اندازه کردن
monkhood dress
جامه
rational dress
نیم شلواری که زن بجای دامن بپوشد
proper dress
جامه زیبا
proper dress
جامه شایسته
sheath dress
پیراهنیکسره
plain dress
لباس غیر نظامی
night dress
جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
tunic dress
بلوزبلندودامن
monkhood dress
راهبان
top dress
ازرو کود دادن
window dress
پشت ویترین گذاشتن
window dress
بنمایش گذاشتن
trapeze dress
پیراهنازبالاکلوش
types of dress
انواعپیراهن
wrapover dress
پیراهنیقهچپ
wrapover dress
راست
This dress suits me .
این لباس به من میاید.
She looks pathetic in that dress .
این لباس به تنش گریه می کند
to dress
[salad]
چاشنی زدن
[آرایش دادن ]
[سالاد]
T-shirt dress
تیشرت
shirtwaist dress
پیراهنکمردار
morning dress
جامهی رسمی صبحگاهی
house dress
لباسخانه
This dress is quite the thing.
این لباس چیز حسابی است
coat dress
روپوش
dress with bustle
لباسپرچین
dress with crinoline
لباسپفی
dress with panniers
لباستوری
polo dress
پیراهنیقهمردانه
princess dress
پیراهنپرنسسی
to dress
[food]
آماده کردن
[پختن]
[غذا یا دسرت]
fatigue dress
جامه بیگاری
dress ship
پرچم جشن را افراشتن
dress goods
قماشهای زنانه
dress coat
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
full dress
لباس سلام
head dress
روسری
canonical dress
لباس رسمی روحانیون
dress suit
لباس رسمی شب
dress guard
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
dress improver
لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
evining dress
لباس شب
dress rehearsals
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
dress uniform
لباس رسمی نظامی
dress rehearsal
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
dress uniform
انیفرم رسمی
dress making
زنانه دوزی
full dress
بالباس تمام رسمی
dress left
از چپ نظام یا از راست نظام
evening dress
لباس ویژه شام یامهمانی شب
dress shirts
پیراهن لباس رسمی
hog dress
بریدن گلوی شکار
dress shirts
پیراهن عصر مردانه
fancy dress
بالماسکه
dress shirts
پیراهن سفید مردانه
fancy dress
لباس بالماسکه
head dress
لچک ارایش سر یا مو
dress circle
صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
head dress
پوشاک سر
battle dress
جلیقه جنگی
dress shirt
پیراهن لباس رسمی
dress shirt
پیراهن عصر مردانه
dress shirt
پیراهن سفید مردانه
battle dress
لباس ضدگلوله
battle dress
نیم تنه جنگی
blue print
تون پلات ابی
thumb print
جای شست
blue print
فون ابی
annotated print
عکس علامت گذاری شده عکس رونویس شده
screen print
چاپتصویر
print washer
رنگشور
blue print
زمینه ابی
blue print
رسم فنی
contact print
چاپ خشک
news print
کاغذروزنامه
contact print
چاپ به طریقه تماس
core print
تکیه گاه ماهیچه
cotton print
چیت
print chart
فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگربکار می رود
fine print
متن چاپ شده با حروف ریز
thumb print
اثر شست
lithographic print
چاپ سنگی
print drum
طبله چاپ
print element
عنصر چاپ
print engine
مکانیسم چاپ
print engine
موتور چاپ
print hammer
چکش چاپ
print hand
دستخطی که مانندچاپ یاحروف چاپی باشد
print head
نوک چاپ
print density
تراکم چاپ
ratio print
عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
print controller
کنترل کننده چاپ
instant print
چاپ انی
hoof print
جای سم
hoof print
اثر سم
photo print
چاپ عکسی
photo print
چاپ عکس
print letters
دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
print bar
میله چاپ
print chain
زنجیر چاپ
print head
هد چاپ
projection print
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
thrumb print
اثر شست
foot print
رد پا
foot print
جای پا
the book is print
کتاب برای فروش موجودایت
finger print
اثر انگشت
small print
چاپ ریز
small print
حروف چاپی ریز
sprigged print
قلمکارگل وبته دار
print wheel
چرخ چاپ
Print Manager
امکان نرم افزاری که بخشی از ماکروسافت ویندوز است و برای مدیریت صفحه چاپ به کار می رود
print position
مکان چاپ
print position
موقعیت چاپ
print quality
کیفیت چاپ
print queue
صف چاپ
print reference
شماره عکس هوایی
print reference
شماره سری عکس هوایی
print shop
بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
the book is print
کتاب زیر چاپ است
You really look like a million bucks in that dress.
در این لباس واقعا محشر به نظر می آیی.
to dress a salad with mayonnaise
مزین کردن
[ترتیب دادن ]
سالاد با مایونز
Plain food (dress).
غذا ( لباس ) ساده
to top dress the eart
کود روی خاک پاشیدن
drop waist dress
پیراهنازکمرکلوش
merge print program
برنامهای که به استفاده کننده اجازه میدهد تافرمهای مشخصی را تولیدکند
print head drive
درایوسرپرینت
print drying rack
میلهرنگیخشکشونده
print control character
کاراکتر کنترل چاپ
print layout sheet
ورقه طرح چاپ
print spooling progarm
برنامه ردیف کننده چاپ
finger print department
اداره انگشت نگاری
Clinging clothes. Tight-fitting dress.
لباس چسب تن
The tailor ruined my suit ( jacket , dress ) .
خیاط لباسم راخراب کرد
to dress
[put on your clothes or particular clothes]
لباس پوشیدن
[لباس مهمانی یا لباس ویژه]
[اصطلاح رسمی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com