English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (9 milliseconds)
English Persian
producer's goods کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
producer's goods کالاهای مولد
producer's goods مواد تولیدی
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
Search result with all words
producer goods کالاهای تولیدی
producer goods کالاهای سرمایهای
Other Matches
producer فراورگر
producer فراور
producer تولید کننده مولد
producer تولید کننده
producer ژنراتور
producer تولیدکننده
producer عمل اورنده سازنده باراورنده
producer شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
producer مولد
producer سازنده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
rational producer تولید کننده منطقی
producer's risk ریسک تولید کننده
producer surplus اضافه ارزش تولید کننده
producer advertising تبلیغ توسط سازنده
producer buyer خریدار صنعتی
producer advertising تبلیغ محصولات صنعتی
marginal producer تولید کننده نهائی
technical producer محصولاتتخصصی
producer console کنسولتولید
the well was a bad producer ان چاه یک چاه نفت خیز خوبی نبود
producer surplus مازاد تولید کننده
technical producer monitor صفحهنمایشگرمحصولاتفنی
producer durable equipment تجهیزات با دوام تولیدی
producer price index شاخص قیمت تولیدی
get the goods on someone <idiom> فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
goods کالاها
goods کالا
goods امتعه
goods جنس
goods اجناس
available goods کالاهای موجود
d. of goods تحویل کالا یا اجناس
proprietary goods کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
perishable goods کالاهای فاسد شدنی
intermediate goods کالاهای واسطهای
intermediate goods کالاهای واسطه
prohibited goods کالاهای منع شده
knit goods کش بافت
prohibited goods اشیاء ممنوع
prohibited goods کالاهای ممنوعه
investment goods کالاهای سرمایهای
inwards goods کالاهای وارداتی
piece goods کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
mixed goods کالاهای مختلط
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
lien on goods حق حبس کالا
narrow goods کاذی باریک
narrow goods نوار قیطان
nondurable goods کالاهای بی دوام
nonessential goods کالاهای غیر اساسی
on receipt of the goods بوصول کالا
on receipt of the goods برسیدن کالا
order for goods سفارش کالا
overdue goods کالاهای تحویل نشده
perishable goods کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
perishable goods perishables
goods in pledge کالای گروی
knit goods کالای کش بافت
merit goods کالاهای ایده ال
merit goods کالاهای مطلوب
proprietary goods کالاهای اختصاصی
goods wagon واگنحملکالا
goods station ایستگاهکالاهایتجارتی
yard goods اجناس ذرعی
white goods حوله سفید ملافه
white goods پارچه سفید نخی
we ran out of these goods این کالای ما تمام شد
valuable goods اشیاء باارزش
valuable goods اشیاء بهادار
to t. a cusomer for goods کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
manufactured goods کالایکارخانهساز
transport of goods حمل و نقل بار
transport of goods رفت و آمد بار
substandard goods اجناس بنجل
Goods to declare همراه داشتن کالاهای گمرکی
deliver the goods <idiom> موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
Contraband goods. کالای قا چاق
to discharge goods کالا را تخلیه کردن
to countermand goods سفارش کالا را پس گرفتن
staple goods کالای بسیار ضروری
spot goods کالاهای اماده تحویل
spot goods کالاهای موجود
soft goods کالاهای مصرف شدنی
soft goods کالاهای بی دوام
smuggled goods کالای قاچاق
secondhand goods کالاهای دست دوم
rationed goods کالاهای جیره بندی شده
stolen goods اموال مسروقه
stolen goods مال دزدی کالای دزدیده شده
to boycott goods تحریم کردن کالا
the goods in question کالای موردبحث
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
supporting goods کالاهای حمایتی
substitute goods کالاهای جانشین
stolen goods کالای مسروقه
stolen goods مال مسروقه
public goods کالاهای عمومی
d. in second hand goods دست فروش
collective goods پارک و غیره
collective goods مانند جاده
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
collective goods کالاهای جمعی
collection of goods دریافت کالا
checking of goods بررسی امتعه
carriage of goods حمل و نقل کالا
capital goods دارایی ثابت
common goods کالای مورد نیاز عموم
competitive goods کالاهای مورد رقابت
complementary goods کالاهای مکمل
d. in second hand goods سمسار
custody of goods حفافت یا نگهداری کالا
contrabanded goods اموال و اشیا قاچاق
consumption goods کالاهای مصرفی
consumer's goods کالای مصرفی
consolidate goods کالاها را ادغام کردن
capital goods کالاهای سرمایهای
business goods کالای تولیدی
consumer goods کالاهای مصرفی
consumer goods اشیاء مصرفی
luxury goods کالاهای تجملی
luxury goods کالاهای تشریفاتی
goods trains قطار حمل کالا
goods trains قطار باربری
goods train قطار حمل کالا
goods train قطار باربری
consumer goods کالای مصرفی
dry goods خشکبار
branded goods کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
bonded goods کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
bonded goods کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
bill of goods فهرست تجارتی
bill of goods صورت کالا
attractive goods کالاهای جذاب
appropriation of goods ضبط مال التجاره
acceptance of goods پذیرفتن کالا
acceptance of goods قبول کردن کالا
dry goods اجناس خشک
handling of goods جابجایی کالا
hazardous goods کالاهای خطرناک
goods in transit کالاهای عبوری
hazardous goods امتعه خطرناک
goods and services کالاها و خدمات
goods and chattels اموال و دارائیهای منقول
goods afloat کالای در راه
heavy goods کالاهای سنگین
finished goods کالاهای اماده فروش
goods intake کالاهای دریافتی
goods intake کالاهای درحال تحویل
hard goods اجسام سخت
handling of goods جابجایی امتعه
goods on approval تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
hard goods اجسام پایدار ومقاوم
goods on consignment کالاهای امانی
goods receiving کالاهای درحال تحویل
goods receiving کالاهای دریافتی
goods inwards کالاهای درحال تحویل
goods inwards کالاهای دریافتی
finished goods کالاهای ساخته شده
heavy goods محصول صنایع سنگین
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
durable goods کالاهای بادوام
household goods her by girl married anewly to given parents جهیزیه
dress goods قماشهای زنانه
dutiable goods کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
fancy goods کالاهای تجملی
heavy goods ماشین الات سنگین
durable goods کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
fate of goods وضعیت کالا
final goods کالای نهائی
discount of goods تخفیف روی کالا
final goods کالا برای مصرف نهائی
Consumer ( consrmers ) goods . کالاهای مصرفی
mass production of goods تولید انبوه کالا
The goods were shipped by air . کالاها از راه هوا ( هوائی ) حمل شد
To place an order for some goods. کالائی را سفارش دادن
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
man made goods کالاهای ساخت بشر
He swore to having paid for the goods . قسم می خورد که پول کالاها را پرداخته است
transportation of goods [American E] حمل و نقل بار
goods traffic [British E] حمل و نقل بار
goods traffic [British E] رفت و آمد بار
transportation of goods [American E] رفت و آمد بار
Payment on delivery of goods. پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
the goods are orlie in pledge کالا در گرو اوست
receiver of stolen goods خریدار مال مسروقه
such goods will sell very high اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
indent upon a person for goods درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
sea borne goods کالای حمل شده بوسیله دریا
labor intensive goods کالاهای کاربر
conclearer of stolen goods مخفی کننده اموال مسروقه
consumer durable goods کالاهای مصرفی بادوام
durable consumption goods کالاهای مصرفی بادوام
semi luxury goods کالاهای نیمه تجملی
semi finished goods کالاهای نیمه ساخته
permit goods coveredby کالای موضوع پروانه
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
The goods in this shop could not be flogged. اجناس این مغازه باد کرده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com