English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
project plan طرح پروژه
Other Matches
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms] چیزی را قسطی خریدن
project فاهر کردن نشان دادن
project طرح یا پیشنهاد کردن
project تصورکردن تصویر کردن
project طرح نقشه
project پیشنهاد پلان
project پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
project کاربرنامه ریزی شده
project نقشه کشیدن
project طرح ریزی کردن
project برجسته بودن
project پیش افکندن
project پیش افکند
project پرتاب کردن
project طرح
project نقشه
project پروژه پروژه افکندن
project پیشنهاد کردن
project ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
project پروژه
There is a hitch in this project. این طرح یک جایش گیر دارد
project manager مدیر پروژه
project manager مدیر پروژه ها
project manager مدیر طرحها
The project fell through ( got nowhere). این طرح بجایی نرسید
project loans قرضههای مربوط به پروژه ها
project library کتابخانه پروژه
project evaluation ارزیابی طرح
project control کنترل پروژه
project appraisal ارزشیابی طرح
project appraisal ارزشیابی پروژه
To implement a project. طرحی را پیاده کردن
project method روش اموزش طرحی
scale of project اندازه طرح
research project طرح پژوهشی
project selection گزینش طرح
project selection انتخاب پروژه
project section بخش تهیه طرحها
to shunt a project کنارگذاشتن یک پروژه
project loans قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
project section بخش تهیه پروژه ها
project schedule زمان بندی پروژه
project planning نقشه کشی ساختمان
housing project تهیهمسکن
scale of project وسعت طرح
features of project اجزاء اصلی یک طرح
The project was terminated as of July 1. پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
multi prupose project طرح چند منظوره
project management program برنامه مدیریت پروژه
project management system سیستم مدیریت پروژه
The project is not fully developed yet. این طرح هنوز پخته وآماده نیست
economic life of a project دوره اقتصادی طرح
Public opinion is against the project. عقیده وآراء عمومی برضد این طرح است
water utilization project پروژه بهره برداری از منابع اب
band project filter فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
project technical report گزارش فنی پروژه
When we get this project off the ground we can relax. وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
project technical report گزارش فنی طرح
long term project پروژه طویل مدت
plan طرح
the better plan is to بهتر این است که .....
plan برنامه
plan نقشه
plan تدبیر اندیشه
plan نقشه کشیدن طرح ریختن
plan خیال
plan طرح ریزی کردن
plan طرح کردن
E-plan [طرح خانه های ویلایی انگلیس به شکل حرف ای انگلیسی]
plan طرح کشیدن یا ریختن
plan زبان برنامه نویسی سطح پایین
plan تدبیر
plan طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
plan برنامه ریزی کردن
plan پیش بینی کردن
plan نقشه کف
plan نقشه مسطحه برنگاره
plan هامن
plan پلان
K-plan [طرحی به شکل اچ انگلیسی در خانه های سبک الیزابت]
site plan نقشه جایگاه
plan view نمای بالا
economic plan برنامه اقتصادی
rolling plan برنامه غلتان
plan view نقشه کف
pursuance of a plan اجرای نقشه یا طرحی
prestowage plan طرح باربندی کالاها
prestowage plan طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
pursuance of a plan تعقیب اندیشه یا نقشهای
secondary plan طرح ثانوی
sheer plan نقشه ساختمانی ناو
The plan landed . هواپیما بزمین نشست
layaway plan <idiom> قرض راکم کم پرداختن
tactical plan طرح عملیات نظامی
Open-plan <adj.> سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
to foil a plan نقش بر آب کردن نقشه ای
to foil a plan عقیم گذاردن نقشه ای
to foil a plan خنثی کردن نقشه ای
block-plan نقشه اولیه ساختمان
butterfly plan طرح پروانه ای
centralized plan پلان مرکزی
open-plan ساختمانیکههرطبقهآنفقطداراییکمحوطهوسیعاستودارایاتاقنیست
working plan نقشه اجرا راهنمای کار
site plan نقشه محل
sliding plan برنامه لغزان
stowage plan طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
strategic plan طرح جنگ
strategic plan نقشه جنگ
tactical plan طرح عملیات تاکتیکی
tentative plan طرح ازمایشی
test plan طرح ازمایش
to plan a building نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
to plan a building عمارتی راطرح ریزی کردن
to pursue a plan مطابق طرح یا نقشهای پیش رفتن
to pursue a plan نقشهای را دنبال کردن
to suggest a plan طرحی راپیشنهادکردن
war plan طرح جنگی
war plan نقشه جنگی
ground-plan [نقشه همتراز با زمین]
master plan نقشه کلیات
detailed plan برنامه تفصیلی
development plan برنامه توسعه
development plan طرح گسترش
development plan طرح ارایش زمین
docking plan نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
draft plan پیش نویس برنامه
entry plan طرح ورود به بندر
entry plan طرح دخول به سر پل
europen plan نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
financial plan برنامه مالی
fire plan طرح اتش
fire plan طرح اتش توپخانه
flight plan طرح یا نقشه پروازهواپیماها
floor plan نقشه اشکوب
frequency plan طرح فرکانس
game plan استراتژی بازی
general plan نقشه کلی
deck plan افق پل کشتی
deck plan صفحه پل کشتی
master plan نقشه مجموعه
ground plan نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
ground plan شالوده
ground plan طرح اساسی
ground plan نقشه مسطحه
ground plan برنگاره
american plan مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
approval of plan تصویب نقشه
barrier plan طرح موانع
cargo plan طرح بارگیری ناو
collection plan طرح جمع اوری اخبار
collection plan طرح جمع اوری
colombo plan طرح کلمبو
colombo plan طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
contingency plan طرح عملیات احتمالی
contingency plan برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
contingency plan طرح احتمالی
general plan نقشه عمومی
he thought out a plan تدبیری اندیشید
plan view دید از بالا
ordnance plan طرح تهیه جنگ افزار ومهمات
ordnance plan طرح اردنانس
outline plan طرح مبنا
parking plan طرح پارک کردن هواپیماها
part plan نقشه جزیی
partial plan برنامه جزئی
perspective plan برنامه بلند مدت
prospective plan برنامه بلند مدت
plan frame چارچوب برنامه
plan implementation اجرای برنامه
plan implementation عملی کردن برنامه
plan of action طرح عملیات
plan of campaign طرح پیکار
plan of maneuver طرح مانور
plan of the day برنامه روزانه ناو
plan range در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
plan targets اهداف برنامه
national plan برنامه ملی
marshall plan طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
marshall plan برنامه مارشال
it was no part of my plan کی جزو نقشه من بود
it was no part of my plan ابداجزو طرح یا نقشه من نبود
key plan نقشه راهنما
lesson plan طرح درس
loading plan طرح بارگیری خودرو
installment plan خرید یا فروش اقساطی پرداخت اقساطی
investment plan برنامه سرمایه گذاری
marshall plan طرح مارشال
he thought out a plan فکری بنظرش رسید
interim plan برنامههای موقت
illumination plan طرح روشن کردن منطقه نبرد
illumination plan طرح روشنایی منطقه
installation plan نقشه ی نصب
plan position indicator صفحه رادار ناو یا هواپیما
annual food plan برنامه غذایی سالیانه
air fire plan طرح اتش هوایی
artillery fire plan طرح اتش توپخانه
constant helm plan نقشه زیگزاگ
disaster recovery plan طرح یک واکنش به هنگامیکه خطری نرم افزار و سخت افزار را تهدید میکند
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
The plan is now in action ( underway ) . طرح اکنون بمرحله عمل درآمده است
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com