English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (6 milliseconds)
English Persian
r.m.s. value of a periodic quantity جذر متوسط مربعهای کمیتهای دورهای
Search result with all words
mean value of periodic quantity میانگین کمیت دورهای
Other Matches
periodic دورهای
periodic مرتبا
periodic که مرتب رخ میدهد
periodic متناوب پریودیک
periodic نوبهای
periodic متناوب
periodic نوبت دار
periodic نوبتی
periodic دوری
periodic table جدول تناوبی
periodic table جدول دورهای
periodic duty کار متناوب
periodic report گزارش دورهای
periodic fluctuation نوسان دورهای
periodic current جریان دورهای
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
periodic intelligence report گزارش نوبهای اطلاعاتی
simple periodic current جریان دورهای ساده
quantity تعداد یا شماره چیزی
quantity مبلغ
quantity حد
quantity قدر اندازه
quantity تعداد زیاد
quantity مقدار
quantity چندی
quantity کمیت
scalar quantity کمیت غیر برداری
scalar quantity کمیت نردهای
scalar quantity کمیت اسکالر
quantity of leisure مقدار فراغت
quantity of leisure مقدار ساعات بیکاری
quantity of money مقدار پول
quantity of supply مقدار عرضه
quantity rebate تخفیف عمده فروشی
quantity supplied مقدار عرضه شده
quantity surveryor براوردکننده مقادیر
rated quantity مقدار اسمی
scalar quantity کمیت عددی
sinusoidal quantity کمیت سینوسی
scalar quantity اسکالر [فیزیک] [ریاضی]
dimensionless quantity کمیت بدون بعد [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
conserved quantity کمیت ثابت [فیزیک]
scalar quantity کمیت نرده ای [فیزیک] [ریاضی]
partial quantity زیرمجموعه [ریاضی]
the quantity of a vowel کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
unknown quantity مقدارمجهول یانامعلوم کسیکه کردارش رانتوان پیش بینی کر د
vector quantity کمیت برداری
copy quantity مقدارکپی
infinite quantity مقدار بی نهایت
conserved quantity کمیت پایسته [فیزیک]
quantity of labor مقدار کار
quantity surveyor براورد کننده مقادیر
physical quantity کمیت فیزیکی
peridic quantity کمیت تناوبی
oscillating quantity کمیت نوسانی
observable quantity کمیت مشاهده پذیر
magnetic quantity کیفیت مغناطیسی
electrical quantity مقدار الکتریسیته
quantity of demand مقدار تقاضا
contract quantity حجم قرارداد
certificating of quantity گواهی کمیت
certificate of quantity گواهی مقدار
certificate of quantity گواهی کمیت
batch quantity کمیت گروهی
alternating quantity کمیت متناوب
quantity surveyors ارزیاب کمیت مواد
quantity surveyors براورد کننده مقادیر
quantity surveyor ارزیاب کمیت مواد
pseudoscalar quantity کمیت شبه عددی
pulsating quantity کمیت ضربانی
quantity of capital مقدار سرمایه
quantity equation معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
quantity discount تخفیف عمده فروشی
an infinite quantity بی نهایت
quantity discount میزان تخفیف
quantity discount تخفیف کلی
quantity discount مقدار تخفیف
quantity demanded مقدار تقاضا شده
quantity allowance تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
quantity controls کنترلهای کمی
quantity allowance تخفیف کلی
quantity control کنترل کمیت
symmetrical alternating quantity کمیت متناوب متقارن نامتوازن
economic order quantity حد مطلوب سفارش
input energizing quantity اندازه تحریک ورودی
phase of a sinusoidal quantity فاز کمیت سینوسی
quantity equation of exchange یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
quantity theory of money حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
quantity theory of money نظریه مقداری پول
quantity theory of money نظریهای که به موجب ان قیمت هرکالا با مقدار پول تعیین میشود
economic order quantity کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
damped sinusoidal quantity کمیت سینوسی میرنده
time constant of an exponential quantity ثابت زمانی یک کمیت نمایی
demand versus quantity demanded تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
quantity theory of money and prices نظریه مقداری پول و قیمت
to run to a quantity [to run into a sum] بر مبلغی [مقداری] بالغ شدن [یا بودن]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com