Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
radiation pressure	فشار تشعشع
Search result with all words
solar radiation pressure	فشار تشعشعی خورشیغ
Other Matches
To bring pressure to bear . To exert pressure .	فشار خون دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .	اعمال فشار کردن
radiation	پرتوافکنی پرتوگستری
radiation	اشعه
radiation	پرتو
x radiation	اشعه ایکس
radiation	تابش
x radiation	پرتو ایکس
x radiation	تشعشع اشعه مجهول
radiation	درخشش
radiation	برق
radiation	جلا
radiation	تشعشع
radiation	پرتوافشانی
radiation	تشعشع اتمی
radiation	پرتوافکنی
prompt radiation	تشعشع کامل
polarized radiation	تابش قطبیده
nuclear radiation	تشعشع هستهای
beta radiation	اشعه بتا
beta radiation	پرتو بتا
neutron radiation	تشعشع نوترونی
blackbody radiation	تابش جسم سیاه
radiation constants	ثابتهای تابش
radiation cooling	سرد شدن توسط تابش مستقیم از سطح
radiation density	تراکم تابش
radiation field	میدان تابش
background radiation	تشعشعات هستهای محیطی تشعشعات محیطی
background radiation	تابش زمینه
radiation excitation	تحریک تابشی
radiation energy	انرژی تابشی
radiation efficiency	راندمان تابش
radiation hardening	سخت گردانی تابشی
near ultraviolet radiation	تابش فرابنفش نزدیک
microwave radiation	اشعه میکروموجی
exciting radiation	تابش برانگیزاننده
cosmic radiation	تابش کیهانی
energy radiation	تابش انرژی
electronic radiation	تشعشع الکترونی
electromagnetic radiation	تابش الکترومغناطیسی
electromagnetic radiation	تابشهای الکترومگنتیک
directive radiation	تشعشع جهت دار
cosmic radiation	پرتو کیهانی
extraterrestrial radiation	تابشهای ماوراء زمینی
fluorescent radiation	تشعشع فلورسنت
ionizing radiation	تابش یون ساز
ionizing radiation	تابش یونیزه کننده
intensity of radiation	شدت تشعشع
induced radiation	تشعشع القایی
heat radiation	تابش گرما
hard radiation	تابش یا پرتو سخت
gamma radiation	پرتو گاما
gamma radiation	اشعه گاما
corpuscular radiation	تشعشع ذرهای
radiation hazard	گزند تابش
solar radiation	اشعهانرژیخورشیدی
radiation source	منبع تشعشع
scattered radiation	تشعشع پراکنده
soft radiation	تابش نرم
space radiation	تشعشع رادیویی
terrestrial radiation	تابشهای زمینی
thermal radiation	تشعشع حرارتی
thermal radiation	تابش حرارتی
total radiation	تابش کل
total radiation	تشعشع کل
ultraviolet radiation	تابش فرابنفش
vdt radiation	پرتوافکنی VDT
visible radiation	تابش مرئی
wave radiation	تابش موج
radiation sickness	بیماری برتابشی
radiation sickness	بیماری تابشی
radiation sickness	بیماری اشعه
adaptive radiation	پرتوش سازگار
radiation shield	وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
radiation scattering	تفرق تابشها
annihilation radiation	تابش نابودی
radiation of heat	انتقال گرمابوسیله تابش
radiation of heat	گرما
radiation ionization	یونش تابشی
radiation of heat	تابش
radiation loss	تلف تشعشع
radiation loss	گمگشتگی تابش
radiation laws	قوانین تابش
radiation pattern	الگوی تابش
alpha radiation	وقوع طبیعی پرتو
radiation scattering	انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
radiation ionization	یونش فوتونی
radiation intensity	شدت تشعشع اتمی
radiation intensity	شدت تابش
visible radiation	طیف مرئی
The Physics of Radiation Protection	فیزیک بهداشت
The Physics of Radiation Protection	فیزیک محافظت از پرتو
The Physics of Radiation Protection	بهداشت پرتوی
ultra violet radiation	تشعشع ماوراء بنفش
kirchhoff radiation law	قانون تابش کیرشهف
airborne radiation thermometer	میزان الحراره تشعشعی هوابرد
magnetic dipole radiation	تشعشع دوقطبی مغناطیسی
polarized electromagnetic radiation	تابش الکترومغناطیسی قطبیده
planck's radiation law	قانون تابش پلانک
net radiation factor	ضریب تابش خالص
continuous background radiation	تابش زمینهای پیوسته
black body radiation	اشعه جسم سیاه
black body radiation	تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
van allen radiation belt	کمربندهای تابشی وان الن
cosmic microwave radiation background	زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
laser [light amplification by stimulated emission of radiation]	لیزر [تقویت نور به روش گسیل القایی تابش] [فیزیک]
pressure	بار
pressure	فشردن مضیقه
pressure	مشقت
pressure	سنگین
pressure	فشار هوا
f.pressure	فشارمایع
pressure	بار سنگین مصائب وسختیها
pressure	فشار
pressure from outside	فشار از بیرون [خارج]
pressure head	ارتفاع فشار
pressure hull	بدنه ضد فشار
pressure surface	سطح فشار
pressure suit	لباس مخصوص پرواز درارتفاعات زیاد
sense of pressure	حس فشار
pressure sense	حس فشار
pressure regulator	شیر تنظیم
pressure points	نقطههای گیرنده فشار
pressure lamp	چراغ تلمبهای
pressure regulator	شیر فشار شکن
pressure of speech	فشار تکلم
pressure surface	سطح پیزومتریک
barometric pressure	فشار هوا
barometric pressure	فشار جو
barometric pressure	فشار بارومتری
pulse pressure	فشار نبض
bearing pressure	فشار تکیه گاهی
pressure welding	جوشکاری فشاری
pressure welding	جوش فشاری
pressure weldable	قابل جوشکاری فشاری
pressure weld	جوش دادن فشاری
pressure wave	موج فشار
pressure transducer	مبدل فشار
pressure tendency	گرایش فشار
pressure taping	انشعاب فشار سنجی
pressure sweeping	روبیدن فشاری
back pressure	فشار متقابل
pressure gradient	گرادیان فشار
pressure casting	قطعه ریخته گری فشاری
pressure cabin	بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
pressure cabin	هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
pressure breathing	تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pore pressure	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
pressure balance	فشارسنج
pressure altitude	ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
pressure adjustment	تنظیم فشار
pressure above the atmosphere	فشار بالای جو
pore pressure	فشار درونی
bearing pressure	فشار بردگاهی
bearing pressure	فشار یاطاقان
pitot pressure	فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
pressure cook	دیگ زودپز
pressure cook	دردیگ زودپزپختن
pressure gaverner	تنظیم کننده فشار
pressure gaverner	ناطم فشار
pressure gauge	فشارسنج
pressure gauge	فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
pressure front	جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
pressure fraction	کسر فشاری
pressure face	سمت فشار
pressure drop	افت فشار
pressure device	عامل فشاری مین
pressure device	ماسوره فشاری
pressure curve	خم فشار
pressure curve	منحنی فشار
pressure lubrication	دستگاه روغنکاری فشاری
pressure cook	تحت فشار پختن
pitot pressure	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
pressure group	گروه فشار
pressure control	کنترلفشار
pressure change	تغییراتفشار
pressure bar	قسمتفشار
pressure cookers	دیگ زودپز
The pressure of the atmosphere	فشار جو ؟( اتمسفر )
wind pressure	فشار باد
wheel pressure	فشار چرخ
wave pressure	فشار حاصل از موج
water pressure	فشار اب
low pressure	فشار کم
vapour pressure	فشار بخار اب
vapor pressure	فشار بخار
vapor pressure	فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
pressure dial	درجهفشار
pressure plate	صفحهنگهدار
pressure groups	گروه فشار
to be under deadline pressure	عجله داشتن
pressure of time	فشار زمانی
time pressure	فشار زمانی
partial pressure	[فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
He always works best under pressure .	اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
water under pressure	آبتحتفشار
pressure vessel	فشار
pressure vessel	فرف
pressure tube	لولهفشار
pressure screw	پیچفشرده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com