Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
radio button
دکمه رادیو
Other Matches
button
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
button
کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
button
دکمه
button
هرچیزی شبیه دکمه
button
تکمه زدن باتکمه محکم کردن
button
میخ
button
گل میخ گرد
on-off button
دکمهروشن
on-off button
خاموش
button
تکمه
button
غنچه
on the button
<idiom>
درست سر موقع
function button
دکمهردیاب
rewind button
دکمهعقببرنده
shank button
دکمهپایدار
finger button
دکمهانگشتی
farcy button
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
spray button
دکمهآبپاش
on/play button
کلیدشروعبهکار
erase button
دکمهپاککننده
starter button
دکماستارت
ceiling button
مقره سقفی
button hook
قلاب
button head
سر عدسی در پیچ ها
reset button
دکمه
kissing button
برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
memory button
دکمهحافظ
record button
دکمهضبط
measuring button
دکمهاندازهگیری
listen button
دکمهمخصوصگوشکردن
mouse button
دکمه ماوس
pause button
دکمهایستکوتاه
play button
دکمهشروع
power-on button
دکمهروشنشدندستگاه
power button
دکمهروشن
locking button
دکمهقفل
microphone button
کپسول میکروفون
bachelors button
گل دگمه
bachelors button
گل اشرفی
push button
دکمه فشاری
microphone button
تکمه میکروفن
capstan button
دکمهچرخطناب
button-through smock
دکمهسریقه
button strap
دکمهروپوشزنانه
button loop
دکمهرکاب
button facing
دکمهسربندشلوار
to press the button
دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
start button
دگمهای که معمولاگ گوشه سمت چپ در پایین صفحه نمایش ویندوز است و یک مسیر مناسب به برنامه ها و فایلهای کامپیوتر ایجاد میکند
start button
تکمه راه اندازی
start button
تکمه استارت
push button
شستی
push button
کلید فشاری
regulating button
دکمهتنظیمکننده
stop button
دکمهایست
TV power button
دکمهروشنکنندهتلوزیون
TV/video button
دکمهتلوزیون
TV/video button
ویدئو
belly button
ناف
end button
انتهایکلاهک
eject button
دکمهخروج
crystal button
ریسهکریستالی
button hole
جا دکمه
The button on my coat off.
تکمه کتم افتاد
key finger button
دکمهیابندهکلید
language display button
دکمهنمایشگر
auto reverse button
دکمهمعکوساتوماتیک
lens release button
دکمهآزادکردنبیرونآوردنلنز
counter reset button
دگمههایتحدیدشمارشگر
fast-forward button
دکمهجلوبر
cassette eject button
دکمهخروجفیلماز
macro set button
دکمهتنظیمصدا
power zoom button
دکمهفعالکنندهزوم
emergency push button
تکمه اضطراری
shutter release button
دکمه
reverse stitch button
دکمهوارونهکنندهدوخت
push the panic button
<idiom>
از ترس قلبش فرو ریخت
record muting button
دکمهضبطبدونصدا
push button control
کنترل دکمهای
push button dialing
شماره گیری دکمهای
push button switch
کلیدپوش باتون
push button switch
تکمه فشاری
preset tuning button
دکمهتنظیمچرخش
push-button telephone
تلفندکمهفشاری
Press the elevator button.
تکمه آسانسور رافشار بدهید
VCR power button
دکمهفعالکنندهVCR
record announcement button
دکمهاعلام کنندهضبط
push button tuner
میزانساز دگمهای
alarm threshold display button
دکمهنمایشسرحدهشدار
data display illumination button
دکمهنمایشگراطلاعات
depth-of-field preview button
زمینهدکمهعقببر
double button carbon microphone
میکروفون دو زغالی
interior door lock button
دکمهقفلدستگیرهداخلیدر
single button carbon microphone
میکروفون تک زغالی
radio
رادیو
a radio
رادیو
radio
رادیویی
radio
با رادیومخابره کردن
radio
پیام رادیویی فرستادن
radio
بی سیم
radio
با بی سیم مخابره کردن
radio tube
لامپ رادیو
radio telephony
تلفن بیسیم
radio telegraphy
تلگراف بیسیم
radio star
اختر رادیو
radio sonobuoy
بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
radio silence
سکوت رادیویی
radio sheck
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
radio sextant
گیرنده امواج کیهانی
radio sextant
سکستانت رادیویی
radio set
دستگاه رادیو
radio frequencies
فرکانسهای رادیویی
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
radio wave
امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
radio wave
موج رادیویی
radio-controlled
وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
pirate radio
خبرپراکنیغیرقانونی
radio telephone
تلفن بی سیم
wired radio
پخش با سیم
radio section
بخشرادیو
radio mast
بخشرادیو
to tune in TV
[radio]
روی کانال مشخصی تلویزیون
[رادیو]
را تنظیم کردن
radio antenna
آنتنرادیویی
radio waves
امواج رادیویی
radio fix
تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
radio telescope
تلسکوپ رادیویی
radio frequency
فرکانس رادیویی
radio frequency
فرکانس بالا
radio frequency
قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
radio guard
نگهبان بی سیم
radio guard
نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
radio horizon
افق رادیویی
radio interference
پارازیت رادیویی
radio interference
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio link
پیوند رادیویی
radio match
رویارویی رادیویی
radio navigation
ناوبری رادیویی
radio navigation
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
radio operator
متصدی بی سیم
radio operator
بی سیم چی
radio procedures
روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
radio prospecting
کشف معادن با رادیو
radio range
ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
radio source
چشمه شبه اختری
radio source
چشمه اخترواره
radio telescope
رادیوی نجومی
radio telescope
رادیوتلسکوپ
radio telescopes
رادیوی نجومی
radio telescopes
رادیو تلسکوپ
radio telescopes
تلسکوپ رادیویی
radio telescopes
رادیوتلسکوپ
radio telescope
رادیو تلسکوپ
radio telephone
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone
تلفن بی سیم
radio-telephone
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones
تلفن بی سیم
radio-telephones
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
auto radio
رادیوی اتومبیل
auto radio
گیرنده اتومبیل
directional radio
رادیوی جهت دار
field radio
بی سیم صحرایی
field radio
رادیوی قابل حمل صحرایی
main radio
اطاق اصلی بی سیم ناو
radio receiver
گیرنده رادیویی
radio relay
رادیو رله
radio fix
تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
radio carpal
زندی مچی
radio centeral
مرکز بی سیم
radio engineering
تکنیک رادیو
radio control
فرمان رادیویی
radio control
دستگاه کنترل بی سیم
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
radio countermeasures
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio day
یک روز کار بی سیم یارادیویی
radio deception
گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio detection
اکتشاف رادیویی
radio detection
در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
radio dicipline
انضباط رادیویی
radio dicipline
انضباط مکالمه بی سیم
radio engineering
مهندسی رادیو
radio ferquency
بسامد رادیویی
radio compass
قطبنمای رادیویی
radio broadcasting
پخش رادیویی
radio bearing
زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
radio beacon
برج بی سیم انتن فرستنده بی سیم
radio beacon
انتن بی سیم
radio alimeter
فرازیاب رادیویی
radio altimeter
ارتفاع سنج راداری یاتشعشعی
radio beacon
بیکن رادیویی
radio astronomy
اختر شناسی رادیویی
radio approach
دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
radio activity
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
radio active
دارای تشعشع اتمی
radio relay
رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
radio active
رادیواکتیو
radio approach
دستگاه تقرب رادیویی
radio position finding
روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
radio direction finding
پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
radio direction finding
جهت یابی بی سیم
To turn on the light(radio, T. V).
چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com