English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (8 milliseconds)
English Persian
radius vector بردار شعاعی
radius vector شعاع حامل
radius vector بردار مکان [ریاضی]
Other Matches
vector potential of a solenoidal vector پتانسیل برداری بردارسولنئیدی
vector analysis [vector calculus] حساب برداری [ریاضی]
radius زند بالا
radius برش دادن
radius of a well شعاع یک چاه
radius شعاع
radius نصف قطر
radius شعاع دایره
radius شعاع عملیات
radius زندزبرین
mean radius شعاع میانه
radius زند اعلی
radius of action شعاع عمل
radius of action برد عملیاتی هواپیما
corner radius شعاع کنج
radius of action شعاع اثر
casualty radius شعاع تلفات
casualty radius شعاع تولید تلفات
covalent radius شعاع کووالانسی
radius of action ناحیه رانندگی
radius dimpling ایجاد گودی در سطح ورقههای فلز توسط ابزارمخروطی شکل ویژهای
hydraulic radius شعاع هیدرولیک
hydraulic radius شعاع ابی که برابر است باسطح خیس شده به محیط خیس شده
radius of gyration شعاع چرخش
nuclear radius شعاع هسته
radius block بلوک شعاعی
effective radius of a well شعاع موثر چاه
effective radius شعاع موثر
radius gage شابلون شعاع
radius milling فرزکاری شعاعی
destruction radius حداکثرشعاع تخریب
destruction radius شعاع تخریب مین
damage radius شعاع منطقه خسارت
damage radius شعاع خطر مین
ionic radius شعاع یونی
bohr radius شعاع بور
radius of curvatupe شعاع انحناء
radius of giration شعاع ژیراسیون
radius of influence شعاع تاثیر
radius of intrados شعاع درونسو
schwarzschild radius شعاع شوارتزشیلد
top radius گردی سر دنده
within a radius of .kilometre تا شعاع 6 کیلومتر
radius of convergence شعاع همگرایی [ریاضی]
radius of integration شعاع ترکیب عمل جنگ افزارهای معمولی با جنگ افزار اتمی
radius of giration شعاع چرخش
average radius شعاع میانگاه
radius of curvature شعاع خم
atomic radius شعاع اتمی
average radius شعاع میانه
atomic radius شعاع اتم
radius of curvature شعاع انحناء
within a radius of .kilometre تا 6کیلومتر از هر سو
radius of curvature شعاع خمیدگی
radius of extrados شعاع برونسو
downstream radius of crest شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
van der waals radius شعاع وان در والس
spherical coordinate system [with constant radius] دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]
vector سیستم رسم کامپیوتری که از طول خط و جهت آن از مبدا برای رسم استفاده میکند
vector خط پرتاب بمب یاگلوله
vector برداری
vector مسیر ناوبری هواپیما
vector حامل بردار
vector مختصاتی که حاوی مقدار پایه و جهت است
vector آدرسی که کامپیوتر را به محل جدید حافظه هدایت میکند
vector پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
vector که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
vector شکل حروف در یک نوشتار رسم شده با کمک منحنی و خط وط.
vector راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
vector پردار
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector خط سیر
vector مسیر جهت
vector بردار
vector حامل
vector quantities اندازههای برداری
vector psychology روانشناسی بردار نگر
vector product حاصلضرب برداری
vector space فضای برداری [ریاضی]
vector quantity کمیت برداری
vector sights دوربینهای نشانه روی بمب دوربینهای جانبی
voltage vector بردار ولتاژ
wave vector بردار موج
wind vector جهت حرکت باد
wind vector سمت باد
vector product ضرب خارجی [ریاضی]
vector product ضرب برداری [ریاضی]
vector space فضای خطی [ریاضی]
location vector بردار مکان [ریاضی]
Euclidean vector بردار اقلیدسی [ریاضی]
vector field میدان برداری [ریاضی] [فیزیک]
vector calculus حساب برداری [ریاضی]
position vector بردار مکان [ریاضی]
basis vector بردار پایه [ریاضی]
lift vector بردار برا
code vector بردار رمز
interrupt vector بردار وقفه
dope vector بردار
dope vector خصیصه نما
dope vector بردار خصیصه نما
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
poynting's vector بردار پوینتینگ
field vector بردار میدان
polar vector بردار قطبی
flux of a vector شاره بردار
normal vector بردار قائم
normal vector بردار عمود
initial vector مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
magnetization vector بردار مغناطیس کنندگی
magnetic vector بردار مغناطیسی
light vector بردار نور
circulation of a vector چرخه بردار
burgers vector بردار برگرز
axial vector بردار محوری
vector diagram نمودار برداری
vector display نمایش برداری
vector field میدان برداری
vector graphics نگاره سازی برداری
vector pair زوج برداری
vector power توان برداری
vector processor پردازنده برداری
vector analysis تحلیل برداری
state vector بردار حالت
arthropod vector کنه ارتروپود
arthropod vector کنه خونخوار
state vector بردار حلات
state vector بردار وضعیت
vector/waveform monitor صفحهنمایشدیجیتالی
vector graphics display بردار نمایش گرافیکی
continuously set vector عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
magnetic field vector بردار میدان مغناطیسی
vector data aggregate بردار اطلاعات مجتمع
magnetic vector potential پتانسیل بردار مغناطیسی
fallout wind vector plot طرح یا چارت نمایش سمت باد ریزش اتمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com