English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (8 milliseconds)
English Persian
refugee travel document گذرنامه پناهنده
Search result with all words
refugee's travel document گذرنامه پناهنده
Other Matches
refugee فراری
refugee مهاجر
refugee پناهنده سیاسی
refugee پناهنده
refugee فراریان ازمنطقه اشغالی
refugee اواره شدن
refugee camp اردوگاه پناهندگان
recognized refugee پناهنده قبول شده
climate refugee آواره آب و هوا [بوم شناسی ]
economic refugee پناهنده اقتصادی
refugee relief کمک به پناهندگان و فراریان ازمنطقه جنگی
refugee relief نجات پناهندگان
environmental refugee پناهنده محیط زیستی [بوم شناسی ] [سیاست]
war refugee آواره جنگی
refugee hostel خوابگاه پناهندگان
international refugee organization سازمان بین المللی اوارگان
travel سفر
travel حرکت
travel مسیر
travel راه
travel درنرودیدن
travel سفر کردن مسافرت کردن
to travel far سفردورکردن
travel رهسپارشدن
travel مسافرت
travel حرکت جنبش
travel گردش
travel جهانگردی
travel رانینگ
downward travel ضربه برگشت
downward travel ضربه رو به پایین
he is worn with travel است
travel allowance فوق العاده سفر هزینه سفر
travel allowance خرج سفر
travel bag کیفمسافرتی
travel bureau آژانسمسافرتی
travel-sick آنکهدراثرسفردچاربیماریشود
She has a craving to travel . دلش هوای سفر کرده است
travel light <idiom> سبک سفر کردن
travel agency آژانس مسافرتی
he is worn with travel سفراوراخسته کرده
travel agent بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
piston travel طول ضربه ی پیستون
travel agency اژانس مسافرتی
travel agent سفر ارا
travel agencies اژانس مسافری
travel agencies اژانس مسافرتی
travel agency اژانس مسافری
travel agent سفرچین
travel agents سفرچین
travel agents سفر ارا
travel agents بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
angular travel حرکت زاویهای
angular travel تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
To travel night and day . شب وروز مسافرت کردن
centure of pressure travel جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
I travel tomorrow [afternoon] . من فردا [بعد از ظهر] به مسافرت می روم.
document سند
document فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
document دستاویز
document متکی به مدرک کردن
document ملاک سندیت دادن
document وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
document پردازش متن توسط کامپیوتر
associated document متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است
associated document سیستم عامل به طور خود کار از ابتدای برنامه کار بردی آغاز میکند
associated document وقتی فایل را انتخاب می کنید
document ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
document مدرک
document 1-کاغذ همراه با نوشته روی آن . 2-فایلی که حاوی متن ایجاد شده توسط پردازنده کلمه است
document نوشتن شرح یک فرآیند
document نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
document عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
identification document کارت شناسایی
to forge a document سندی راجعل کردن
to fabricate a document سندی راجعل کردن
the document purports that انچه از این سند مفهوم میشوداینست که
turnaround document متن چاپی از کامپیوتر و ارسال به کاربربرگردانده شده با کاربر با یادداشتها جدید یا اطلاعات روی آن که توسط متن خوان قابل خواندن است
sent document recovery استردادمدارکفرستادهشده
document-to-be-sent position موقعیتفرستادنمدارک
document receiving دریافتکنندهمدارک
document handler گردانندهمدراک
lost document مدرک گم شده
identification document شناسنامه
document folder پوشهمدارک
the body of a document متن یک سند
source document سند اصلی
authentic document مدرک اصلی
document format قالب مدرک
document format فرمت مدرک
document in proof دلیل مستند
document number شماره درخواست
document number شماره سند
document of birth سند ولادت
document of identity اسناد سجل و احوال
document of nationality سند تابعیت
document file پرونده اسناد
document file پرونده اسناد یکان
document against payment تحویل اسناد در ازای پرداخت
authentic document اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
authentic document سند صحیح
authenticity of a document اعتبار سند
authenticity of document صحت سند
baseline document سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
document bills اوراق تجارتی
contents of a document مندرجات سند
private document سند عادی
document of title سند مالکیت
document processing پردازش مدرک
document processing متن پردازی
enforceable document سند لازم الاجرا
forged document سند جعلی
reliance on a document استناد به مدرک خاصی
referring to a document استناد به مدرک خاصی
master document مدرک اصلی
original document اصل سند
noterial document سند رسمی
official document سند رسمی
document retrieval بازیابی سند
document register ثبت سند
document reader سند خوان
source document سند منبع
document reader سندخوان
original document بنچاق
document register ثبات
document register بایگانی
document register ثبت کردن سند
certificate [official document] مدرک
certificate [official document] گواهی
blank signed document سفید امضاء
combined transport document اسناد حمل ترکیبی
To forge a document (documents). سند ومدرک سازی کردن
document base font فونت پایه مدرک
document comparison utility برنامه کمکی مقایسه مدارک
abusing a blank signed document سوء استفاده از سفید امضاء
bottom-fold document case کیفمدارک
autograph [a document transcribed entirely in the handwriting of its author] امضا یادگاری
marching order [travel order] دستور پیشروی [ارتش]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com