English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (14 milliseconds)
English Persian
relay race دو امدادی
Other Matches
relay ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relay دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relay ربط دادن مربوط کردن
relay عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relay یچ کنترل الکترومغناطیسی
relay رله کردن
relay ذخیره
relay باز پخش کردن رله
relay امدادی
relay بازپخش
relay دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relay ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relay تقویت کردن
relay رله
relay ایستگاه واسطه مخابراتی رله
magnetic relay رله مغناطیسی
cell relay روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
telephone relay رله تلفن
overcurrent relay رله جریان زیاد
measuring relay رله اندازه گیری
measuring relay رله سنجش
medley relay شنا و دو امدادی
medley relay مسابقه شنای امدادی مختلط 4 در001 متر دو امدادی بامسافتهای مختلف
telegraph relay رله تلگراف
induction relay رله القائی
cutout relay رله باتری پرکن
impluse relay رله ضربه جریان
induction relay رله فراری
induction relay رله اندوکسیونی
voltage relay رله ولتاژ
line relay رله خط
electromagnetic relay رله الکترومغناطیسی
electromagnetic relay کلید مغناطیسی
frequency relay رله سلکتیو
dimming relay رله کاهنده
impedance relay رله ی امپدانس
tape relay ارسال و دریافت پیام به وسیله نوار یا به شکل نوارضبط
neutral relay رله ناقطبی
radio relay رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
relay amplifier تقویت کننده امدادی
relay baton چوب امدادی
relay center مرکز باز پخش
relay coil سیم پیچ رله
relay contact کنتاکت رله
relay magnet رله تلگراف
relay magnet اهنربای رله
relay post پست رابط ستون
pursuit relay دو امدادی تعقیبی
radio relay رادیو رله
relay winding سیم پیچی رله
polar relay رله قطبی
sprint relay مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
non polar relay رله ناقطبی
relay station ایستگاه واسطه
relay station ایستگاه رله
relay regulator افتامات
relay post پست رابط پست واسطه
polarized relay رله قطبی
hoop drop relay رله سقوطی قلاب دار
high impedance relay رله باامپدانس زیاد
inductance current relay رله ی القائی
communication relay ship ناو تقویتی مخابراتی
high impedance relay رله پیچک دار
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
magnetic overload relay رله جریان زیاد مغناطیسی
lightning arrester relay رله برقگیر
line breake relay رله شکست سیم
line breake relay رله شکست خط
maximum current relay رله جریان زیاد
magnetic time relay رله زمانی مغناطیسی
magnetic control relay رله کنترل مغناطیسی
magnetic latching relay رله نگهدارنده مغناطیسی
heavy duty relay رله جریان قوی
low voltage relay رله فشار ضعیف
vibrating relay regulation تنظیم با رله لرزنده
gas discharge relay رله تخلیه گازی
gas filled relay رله گازی
basic relay post پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
time delay relay رله تاخیری
airborne radio relay سیستم رادیو رله هوابرد
race اسب دوانی
race دوران مسیر
race سرسره ریل
race طوقه لغزنده
race قاب
race ابراهه
race جدار
race جوی
race نهر
race ریل لغزنده
race مسابقه
race گردش
race دور
race دویدن
race مسابقه دادن بسرعت رفتن
race نژاد
race طایفه
race قوم
race طبق ه
race مسابقه سرعت
race وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race نسل تبار
race سینی لغزنده
race course میدان مسابقه
ambulance basic relay post پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
human race بشریت
race meeting برگزاریچنددورمسابقهاسبدوانیدریکدورمسابقه
race relations روشیکهافراددرمسابقهبایکدیگررابطهدارند
A hurdle race . مسابقه دو با مانع
arms race مسابقه تسلیحاتی
to time a race وقت مسابقهای را نگاه داشتن
tide race جذر و مد سریع اب دریا
to run a race در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
the white race نژادسفید
the white race نژادابیض
to row a race در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
to ride a race در اسب دوانی شرکت کردن
the hu man race نوع بشر
rat race <idiom> رها کردن ،تنها گذاشتن
tail race کانال هدایت اب از توربین به خارج
the hu man race نژادانسان
the human race نوع بشر
stage race مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
the black race نژاد سیاه
selling race مسابقه فروش اسب
selling race مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
the human race بشریت
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
row a race مسابقه کرجی رانی دادن
road race دو ماراتون
rat race عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
bearing race جدار یاتاقان
front race پیشتازی
he has run his race دوره
he has run his race خودراپیموده
he has run his race است
head race تنوره اسیاب
head race کانال هذایت اب به توربین
horse race مسابقه اسب دوانی
hurdle race اسب دوانی با پرش از موانع
race walking مسابقه راهپیمایی
foot race مسابقه راهپیمایی
claiming race مسابقه اسبهای هم قیمت
conditional race مسابقه مشروط با ارابه
race horse اسب مسابقه
drag race مسابقه اتومبیلرانی سرعت
endurance race مسابقه استقامت
endurance race مسابقه اتومبیلرانی استقامت
figure race مسابقه اتومبیلرانی درمسیری بشکل 8 لاتین
flat race مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
harness race مسابقه ارابه رانی
maiden race مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
master race نژاد برتر
post race مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
produce race مسابقه بین اسبهایی که هنوزکره نداشته اند
race card برنامه اسب دوانی
race condition حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
race ring سینی دوار
race ring طوقه سرسرهای
race ring رینگ و پایه مسلسل
race ring رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
point race مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
match race مسابقه دو بین دو نفر
mill race اب اسیاب
obstacle race مسابقه دو با پرش موانع
nursey race مسابقه اسبهای 2 ساله
mill race جوی اسیاب
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
middle distance race دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
currency depreciation race تجدید نظر در قیمت پول جاری
Slow but sure wins the race. <proverb> پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
to poach a start in race بدون حق در مسابقه دوازدیگران جلو زدن
Adegenerate ( decadent ) race . نژاد فاسد
to poach a start in race نا بهنگام پیش افتادن
special weight race مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
weight for age race مسابقه اسبها با وزنهای طبق جدول سنی
currency depreciation race تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
To win the match(race,contest). مسابقه رابردن
slow and steady wins the race اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com