English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
repeater station مرکز تقویت کننده
Other Matches
repeater تکرارکننده
repeater تکرار کننده
repeater ساعت زنگی بازگو کننده
repeater پرچم جانشین
repeater تکرارکننده پیام بازگو کننده
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
gyro repeater تکرار کننده قطبنمای الکتریکی قطبنمای ثانوی
line repeater تقویت کننده خط
regenerative repeater تکرار کننده باززا
terminal repeater تقویت کننده نهایی
repeater jammer دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
telephone repeater تقویت کننده تلفن
telephone repeater دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
telegraph repeater تکرارکننده
digital repeater تکرارکننده دیجیتالی
intermediate repeater تقویت کننده میانی
repeater coil سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
impluse repeater تکرارکننده ضربه جریان
telephone repeater valve لامپ تقویت کننده تلفنی
Where is the station? ایستگاه کجاست؟
way station ایستگاه رله مخابراتی
on station اماده باش بالای هدف
on station پروازهواپیما بالای هدف
on station رسیدن به هدف
way station ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
way station ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
on station روی هدف
sub station پست فرعی
station درپست معینی گذاردن
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
station محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
station وقفه
station سکون پاتوق
station ایستگاه اتوبوس وغیره
station پاسگاه
station توقفگاه نظامیان وامثال ان
station موقعیت اجتماعی وضع
station پایگاه
station استقرار یافتن
station رتبه
station مقام مستقرکردن
station میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station مستقرکردن
station محل ماموریت
station محل
station پست
station جا درحال سکون
station ایستگاه
station جایگاه
station یا مقصد استفاده میشود
station وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
station مرکز
station نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
remote station ایستگاه راه دور
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
master station شاه ایستگاه
serivce station ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
shunting station ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
slave station ایستگاه فرعی
remote station ایستگاه دور دست
relay station ایستگاه واسطه
remote station ایستگاه دوردست
observation station دیدگاه
mobile station فرستنده متحرک
master station پست اصلی مخابرات
master station ایستگاه اصلی
loading station ایستگاه بارگیری
key station ایستگاههای کلید
induction station دفتر استخدام دفتر پذیرش
orienting station ایستگاه توجیه
pumping station تلمبه خانه
pumping station ایستگاه تلمبه زنی
relay station ایستگاه رله
regulating station پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
reference station ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
reception station دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
reading station ایستگاه خواندن
railway station ایستگاه راه اهن
naval station پایگاه دریایی
inquiry station دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
station bar رستوران ایستگاه راه آهن
station circle چرخههواشناسی
receiving station ایستگاهدریافت
passenger station ایستگاهمسافرین
local station ایستگاهکانونی
intercom station ایستگاهداخلی
goods station ایستگاهکالاهایتجارتی
tracking station ایستگاه ردیابی
wireless station ایستگاه بی سیم
wireless station فرستنده
triangulation station ایستگاه مثلث بندی
station entrance ورودیایستگاه
station model مدلهواشناسی
station platform سکویایستگاه
Where's the railway station? ایستگاه راه آهن کجاست؟
To the railway station به طرف ایستگاه راه آهن
railway station ایستگاه قطار
To marry below ones station. با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
polling station حوزهرایگیری
coach station پارکینگوایستگاهدرشکه
underground station ایستگاهزیرزمینی
transmitting station ایستگاهارسال
train station ایستگاهقطار
traverse station ایستگاه پیمایش
transit station ایستگاه عبوری راه اهن
station log دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
station list فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
station keeping در خط نگهداشتن ناو
station house ایستگاه راه اهن
station house مرکزکلانتری
station house ایستگاه کلانتری
station complement پرسنل خدماتی پایگاه
station complement پرسنل ثابت یک پایگاه
station car اتومبیل استیشن
station break وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
station number شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
transfer station محل اعزام افراد
transfer station محل انتقال افراد
to station oneself مقیم شدن
to station oneself جا گرفتن
tide station ایستگاه جزر و مد
telephone station تلفن خانه
telephone station جایگاه تلفن
work station محل کار
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
subscriber's station مرکز مشترک
station bill جدول محلها
clearing station پست تخلیه بیماران
battle station پایگاه رزمی
astronomic station ایستگاه دیدبانی نجومی
astronomic station رصدخانه
ambulance station ایستگاه امبولانس
amateur station فرستنده تفننی
alert station ایستگاه اعلام خطر
alert station ایستگاه اماده باش
air way station خطوط هوایی
air way station ایستگاه کنترل
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
aileron station فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
aid station پست امدادی
battle station پایگاه جنگی
blade station موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
clearing station ایستگاه تخلیه بیماران
cleansing station محل گندزدایی
cleaning station پست رفع الودگی ش م ر
cleaning station ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
change of station انتقال تعویض محل خدمت
change of station تغییر محل ماموریت
central station نیروگاه مرکزی
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
broadcasting station ایستگاه رادیویی فرستنده
broadcasting station ایستگاه رادیو
broadcast station ایستگاه فرستنده
boat station جای خدمه قایق
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
action station وضعیت قرمز ,state battle : syn readiness of degree first
power station کارخانه برق
gas station پمپ بنزین
filling station پمپ بنزین
station wagons استیشن واگن
station wagons ماشین کبریتی
station wagon استیشن واگن
station wagon ماشین کبریتی
service station ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
police station ایستگاه پلیس
police station مرکز پلیس
power station ایستگاه مولدنیرو
power station نیروگاه
action station محل جنگ
action station پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
station master رئیس ایستگاه
space station ایستگاه فضایی
space station پایگاه فضایی
fire station مرکز اتش نشانی
fire station اداره اتش نشانی
fire station پست اتش نشانی
fire station ایستگاه اتش نشانی
weather station ایستگاه هواشناسی
weather station ایستگاه هوا شناسی
police station کلانتری
induction station مرکز پذیرش
fiscal station قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
gauging station ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
fiscal station تاسیسات سریال
exposure station ایستگاه عکاسی هوایی
exposure station ایستگاه هوایی
exempted station یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
exempted station یکان مخصوص
enquiry station ایستگاه پرس و جو
emergency station محل اضطراری
flag station جایی که قطاربادیدن پرچم ویژه نگاه میدارندوایستگاه دائمی نیست
forward station ایستگاه جلو
hydroelectric station نیروگاه ابی
homing station رادارهای کنترل هوایی
homing station رادارردیاب
homing station ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com