English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
English Persian
reserve accumulator انباره کمکی
Other Matches
accumulator آدرسی که توسط یک دستور در آکومولاتور قابل دستیابی است
accumulator انباشتگر
accumulator انباره
accumulator حافظه کامپیوتر
accumulator اندوزگر اندوزنده انباشتگر
accumulator دستور تغییر محتوای آکومولاتور یک واحد کم یا زیاد
accumulator مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CPU که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است
accumulator اکومولاتور
accumulator باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
accumulator charging باردارشدن اکومولاتور
two cell accumulator اکومولاتور دو سلولی اکومولاتور دوبل
lead accumulator اکولاموتور سربی
accumulator tank مخزن جمع کننده
accumulator container فرف اکومولاتور
accumulator switchboard تابلوی اتصالات اکومولاتور
accumulator acid اکومولاتور اسید
accumulator battery اکومولاتور باطری
accumulator register آدرسی که توسط یک دستور در آکومولاتور قابل دستیابی است
accumulator register دستور تغییر محتوای آکومولاتور یک واحد کم یا زیاد
accumulator plate صفحه اکومولاتور
accumulator register مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CUP که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است
accumulator charge بارگیری اکومولاتور
accumulator box قوطی اکولاموتور
accumulator cell سلول اکومولاتور
accumulator register ثبات انباشتگر
double accumulator switch کلید انباره دوبل
with reserve بقید احتیاط
to have something in reserve چیزی درچنته داشتن
to have something in reserve چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
I'd like to reserve ... می خواهم یک ... رزرو کنم؟
under reserve تحت تضمین
reserve پس نهاد کردن
reserve احتیاط
reserve اندوخته
reserve رزرو کردن
reserve از پیش حفظ کردن
reserve توداربودن
reserve نگه داشتن اختصاص دادن
reserve مدارا
reserve احتیاط یدکی
reserve ذخیره
reserve اندوختن اندوخته
reserve کنار گذاشتن
reserve ذخیره کردن
reserve پس نهاد
reserve ذخیره کردن اختصاص دادن
reserve نگهداشتن
reserve قید شرط
reserve عضو علی البدل
reserve کتمان حقیقت
reserve مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve on board مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
reserve price اخرین بها
reserve officer افسر احتیاط
reserve officer افسر وفیفه
reserve mobilization بسیج نیروهای احتیاط
reserve mobilization بسیج احتیاطها
reserve fund وجوه اندوخته
reserve fund وجوه ذخیره
reserve curreny پول ذخیره
reserve force نیروی احتیاط
reserve factor نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
reserve components قسمتهای احتیاط ارتش
reserve curreny ارز ذخیره
reserve echelon رده احتیاط
reserve fund سرمایه احتیاطی
reserve price بهای قطعی
Could you reserve a room for me? آیا میتوانید اتاقی برای من رزرو کنید؟
I'd like to reserve a table for 5. میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
paper in reserve کاغذذخیرهای
reserve parachute چترذخیرهای
tactical reserve نیروهای احتیاط تاکتیکی
tactical reserve احتیاط تاکتیکی
stone reserve ذخیره سنگ
rolling reserve امادذخیره دم دست وهمیشه حاضر در پای کار
rolling reserve اماد ذخیره غلطان
reserve stock موجودی ذخیره
reserve stock اماد ذخیره
reserve requirements ذخائر مورد نیاز
reserve requirement مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
reserve price قیمت پایه در حراج
reserve price قیمت نهایی بهای قطعی
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
army reserve قسمت احتیاط نیروی زمینی
gold reserve اندوخته طلا
general reserve احتیاط عمومی
battle reserve احتیاط جنگی
floating reserve نیروی ذخیره احتیاط متحرک
floating reserve احتیاط سیال
nature reserve اندوختگاه نیادی
equipment reserve ذخیره تجهیزاتی
army reserve احتیاط نیروی زمینی
central reserve سکوی میانی
central reserve سکوی وسط
capital reserve اندوخته سرمایه
capital reserve ذخیره سرمایه
battle reserve ذخیره جنگی
liability reserve ذخیره بدهیها
mobile reserve احتیاط متحرک
national reserve اندوختگاه ملی
reserve center مرکز اموزش احتیاط
reserve center مرکز احتیاط
reserve buoyancy جرم اضافی برای غوطه ورساختن کامل شناورها یابدنه هواپیمای دریایی
reserve buoyancy حجم بالاتر از خط ابخور ناو
operational reserve احتیاط عملیاتی
reflex reserve پس مانده بازتاب
ready reserve ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
payment under reserve پرداخت تحت تضمین
operational reserve ذخیره عملیاتی
national reserve پاستگاه ملی
nature reserve اندوختگاه طبیعی
federal reserve system ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
industrial reserve army ارتش ذخیره صنعتی
army reserve command فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
auction sale without reserve فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
fractional reserve banking بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
fuel reserve tank مخزن ذخیره سوخت
reserve army of unemployed ارتش ذخیره بیکاران
federal reserve system نظام فدرال رزرو
fractional reserve banking روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
reserve army of unemployed سپاه ذخیره بیکاران
federal reserve bank بانک فدرال رزرو
federal reserve system سیستم ذخیره فدرال
strict nature reserve اندوختگاه طبیعی بازداشته
federal reserve system سیستمی که به موجب ان
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com