English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (7 milliseconds)
English Persian
reserve mobilization بسیج احتیاطها
reserve mobilization بسیج نیروهای احتیاط
Other Matches
mobilization تجهیزات قوا
mobilization به حرکت دراوردن تحرک بخشیدن بسیج احتیاط ها
mobilization بسیج کردن
mobilization بسیج
mobilization تجهیز کردن
mobilization بسیج کردن تحرک دادن
mobilization of savings بسیج پس انداز
total mobilization بسیج کامل نیروها
mobilization reserves ذخیرههای مربوط به بسیج نیروها امادهای بسیج
balanced mobilization بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
economic mobilization بسیج منابع اقتصادی باصرفه
economic mobilization بسیج اقتصادی
full mobilization بسیج کامل
full mobilization تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
general mobilization بسیج عمومی
mobilization exercise تمرین بسیج نیروها
mobilization exercise تمرین بسیج
mobilization base حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base مبنای بسیج
mobilization of savings تجهیز پس انداز
partial mobilization بسیج جزیی
I'd like to reserve ... می خواهم یک ... رزرو کنم؟
with reserve بقید احتیاط
under reserve تحت تضمین
reserve پس نهاد
to have something in reserve چیزی درچنته داشتن
to have something in reserve چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
reserve احتیاط
reserve کتمان حقیقت
reserve مدارا
reserve توداربودن
reserve از پیش حفظ کردن
reserve عضو علی البدل
reserve رزرو کردن
reserve اندوخته
reserve ذخیره کردن
reserve احتیاط یدکی
reserve ذخیره
reserve اندوختن اندوخته
reserve کنار گذاشتن
reserve قید شرط
reserve نگهداشتن
reserve ذخیره کردن اختصاص دادن
reserve مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve نگه داشتن اختصاص دادن
reserve پس نهاد کردن
reserve curreny ارز ذخیره
reserve echelon رده احتیاط
reserve curreny پول ذخیره
reserve factor نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
reserve force نیروی احتیاط
reserve fund سرمایه احتیاطی
reserve center مرکز اموزش احتیاط
reserve components قسمتهای احتیاط ارتش
reserve officer افسر احتیاط
reserve fund وجوه ذخیره
reserve fund وجوه اندوخته
reserve officer افسر وفیفه
reserve on board مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
rolling reserve امادذخیره دم دست وهمیشه حاضر در پای کار
stone reserve ذخیره سنگ
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
tactical reserve احتیاط تاکتیکی
tactical reserve نیروهای احتیاط تاکتیکی
Could you reserve a room for me? آیا میتوانید اتاقی برای من رزرو کنید؟
paper in reserve کاغذذخیرهای
reserve parachute چترذخیرهای
rolling reserve اماد ذخیره غلطان
reserve stock موجودی ذخیره
reserve price اخرین بها
reserve price بهای قطعی
reserve price قیمت نهایی بهای قطعی
reserve price قیمت پایه در حراج
reserve requirement مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
reserve requirements ذخائر مورد نیاز
reserve stock اماد ذخیره
I'd like to reserve a table for 5. میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
reserve center مرکز احتیاط
army reserve احتیاط نیروی زمینی
liability reserve ذخیره بدهیها
general reserve احتیاط عمومی
battle reserve ذخیره جنگی
floating reserve نیروی ذخیره احتیاط متحرک
floating reserve احتیاط سیال
equipment reserve ذخیره تجهیزاتی
central reserve سکوی میانی
central reserve سکوی وسط
capital reserve اندوخته سرمایه
capital reserve ذخیره سرمایه
battle reserve احتیاط جنگی
army reserve قسمت احتیاط نیروی زمینی
mobile reserve احتیاط متحرک
national reserve اندوختگاه ملی
national reserve پاستگاه ملی
reflex reserve پس مانده بازتاب
payment under reserve پرداخت تحت تضمین
reserve accumulator انباره کمکی
gold reserve اندوخته طلا
operational reserve ذخیره عملیاتی
operational reserve احتیاط عملیاتی
ready reserve ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
reserve buoyancy حجم بالاتر از خط ابخور ناو
nature reserve اندوختگاه طبیعی
reserve buoyancy جرم اضافی برای غوطه ورساختن کامل شناورها یابدنه هواپیمای دریایی
nature reserve اندوختگاه نیادی
reserve army of unemployed سپاه ذخیره بیکاران
reserve army of unemployed ارتش ذخیره بیکاران
fractional reserve banking روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
auction sale without reserve فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
army reserve command فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
strict nature reserve اندوختگاه طبیعی بازداشته
industrial reserve army ارتش ذخیره صنعتی
fuel reserve tank مخزن ذخیره سوخت
fractional reserve banking بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
federal reserve system ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
federal reserve system سیستمی که به موجب ان
federal reserve system سیستم ذخیره فدرال
federal reserve system نظام فدرال رزرو
federal reserve bank بانک فدرال رزرو
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com