English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
respondent in court of cassation فرجام خوانده
Other Matches
high court of cassation دیوان عالی کشور
high court of cassation دیوان عالی تمیز
cassation تمیز
cassation رسیدگی
cassation فرجامی
cassation رسیدگی فرجامی
co respondent مردی که متهم بزنابازن شوهرداری بوده وباخودان زن یکجاموردتعیق
respondent مستانف علیه
respondent فرجام خوانده
respondent پاسخگو
respondent مدعی علیه
respondent خوانده
respondent طرف مقابل
respondent پژوهش خواه مستانف علیه
respondent مطابق
respondent موافق
respondent جوابگو واکنش دار
respondent پاسخگر
respondent مخاطب
It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.] این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
court دربار
court حیاط
court بارگاه
court of a محکمه استیناف
to appear before the court در دادگاه ظاهر شدن
court دادگاه افهار عشق
right court زمین سرویس سمت راست
court دادگاه
court عشق بازی کردن
court زمین ورزشهای محوطهای
court محکمه
ad court زمین سرویس سمت چپ تنیس
the court above محکمه بالاتر
out of court محکوم علیه
out of court داد باخته
court خواستگاری
to take somebody to court کسی را محاکمه کردن
summary court دادگاه بدوی
to pay court عرض بندی کردن
to put out of court شایسته مطرح کردن ندانستن
to put out of court از دستور خارج کردن
religious court محکمه شرع
to court favour توجه و التفات کسی را طلب کردن
summary court دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
superior court دادگاه عالی
superior court دادگاه تمیز
supreme court دیوان عالی کشور
squash court زمین بازی اسکواش
supreme court دیوان تمیز
service court محل فرود سرویس اسکواش
service court محل فرود سرویس
tennis court زمین تنیس
tennis court 07/32 در59/01 متر
the superme court دیوانعالی کشور
rear court انتهای زمین
provost court دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
municipal court دادگاه شهرداری
municipal court دادگاه داخلی
police court دادگاه خلاف
police court کلانتری
police court ضابطین شهربانی
playing court زمین بازی
peace court صلحیه
out door court زمین هوای ازاد
open court دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
motor court متل
police court محکمه خلاف
practice court دادگاه مخصوص رسیدگی به کفالت
provost court دادگاه پادگانی
probate court محکمه امور حسبی
moot court دادگاه تمرینی دانشجویان حقوق
peace court دادگاه بخش
probate court دادگاه وصایا و ارث
prize court شعبهای از دادگاه اداره نیروی دریایی که باامور....کاردارد
mid court وسط زمین
military court دادگاه نظامی
president of the court رئیس دادگاه
open court محکمه عمومی
The ball is in your court. <idiom> حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
contempt of court اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
base-court حیات بیرونی
ante-court [اولین صحن در خانه های بزرگ]
to bring somebody before the court [s] کسی را دادگاه بردن
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
to have recourse to a court به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
to apply to a court به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
contempt of court توهین به دادگاه [جرم جنایی]
court style سبک کورت [دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
The ball is in your court. <idiom> حالا نوبت تو است.
ball is in your court <idiom> [نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
court division بخش دادگاه
court division دادگاه
to settle out of court به توافق رسیدن خارج از دادگاه
kangaroo court دادگاه پوشالی
court shoes رجوع شود به pump
court shoe رجوع شود به pump
volleyball court 9 در 81 متر
volleyball court زمین والیبال
trial court دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
trailer court محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
traffic court دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
traffic court دادگاه عبور و مرور
kangaroo court دادگاه غیرقانونی
kangaroo court دادگاه مندرآوردی
law court دادگاه قضایی
out of court settlement توافق بدون محکمه [حقوق]
kangaroo court <idiom>
hold court <idiom> همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
High Court دادگاهویژهجرائممهم
crown court دادگاهیدر انگلستانو ولز
court of law دادگاه
right service court داورسرویسراست
court referee داورزمینبازیسرپوشیده
centre court حیاطمیانی
traffic court دادگاه تخلفات رانندگی
martial court دادگاه نظامی
court procedure محاکمه
court of appeals دادگاه استیناف
court material دادگاه نظامی
court martiall شورای نظامی
court martiall دادگاه نظامی
court martial در دادگاه نظامی محاکمه کردن
court martial دادگاه نظامی
court martial محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
court games بازیهای محوطهای
court card سرباز
court card بی بی
court of first instance دادگاه شهرستان
court of first instance محکمه بدایت
court plume پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
court order قرار صادره از دادگاه
court of review دادگاه تجدید نظر
court of record در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
court of record دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
court of province دادگاه استان
court of justice دادگاه
court of iquiry دادگاه رسیدگی
court of grievances دادگاه مظالم
court of first instance دادگاه بدوی
court card صورت :شاه
country court دادگاه بخش
court of appeal دادگاه استیناف
court of appeal محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
court of appeal دادگاه استان
court of inquiry بازپرسی
court of inquiry دادگاه تفتیش
court of inquiry کمیسیون تحقیق
court-martials دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialling دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialled دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martial دردیوان حرب محاکمه کردن
court of appeal دادگاه پژوهش
court of appeal دادگاه عالی محکمه استیناف
contempt og court اهانت به دادگاه
commercial court دادگاههای صنفی
clerk of the court کاتب
circuit court دادگاه استیناف
circuit court دادگاه منطقهای
master of the court مدیر دفتر دادگاه
juvenile court دادگاه نوجوانان
change court تعویض زمین
base court حیاط بیرونی یاعقبی
assize court دادگاه جنایی
assize court محاکم سیار جنایی
juvenile court دادگاه اطفال
inns of court کانون چهار انجمن قانونی درلندن که حق دارندمردم رااجازه وکالت بدهند
kangoroo court دادگاه پوشالی و پرهرج ومرج
jurisdiction of the court صلاحیت دادگاه
district court صلحیه
left court زمین سرویس سمت چپ
dut of court ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
front court نیمهای که به ان حمله میشود
front court محوطه جلو خط سرویس اسکواش
judicial court دادگاههای دادگستری
grenade court میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
half court زمین سرویس
half court قسمت سرویس زمین تنیس
high court of دیوانعالی تمیز
high court of دیوانعالی کشور
judicial court محاکم عدلیه
district court دادگاه بخش
disciplinary court دادگاه انتظامی محکمه اداری
disciplinary court محمکه انتظامی
kangoroo court دادگاه محلی
international court دادگاه بین المللی
odd court زمین سرویس سمت چپ
court tennis تنیس داخل سالن
lower court محکمه تالی
magistrates court دادگاه جنحه
criminal court عشق بازی کردن
criminal court محکمه جنائی
court session جلسه دادگاه
court yard حیاط
deuce court زمین سرویس سمت راست تنیس
criminal court راز و نیاز کردن
criminal court دادگاه جنایی
cross court بسمت مخالف زمین در قطر
international court of justice دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
ping pong court محوطه بازی پینگ پنگ
investigation in the supreme court رسیدگی فرجامی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com