Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
river bed level
تراز بستر رودخانه
Other Matches
river
فاصله سفید
river
رودخانه
up-river
برخلاف روند جریان آب
river
نهر
river
سفیدی بین خطوط
up the river
بالارود
up the river
سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
beyond the river
ان سوی رود
along the river
درامتداد رودخانه
river
رود
river banks
ساحل رودخانه
river capture
رود گیری
river clay
گل رودخانه
river drift
ابرفت کهن
river trip
گردش رودخانه ای
river drift
کهن ابرفت
an open river
رودخانهای که یخ نبسته و برای گذرکردن ازاد است
an open river
رودخانه باز
river basin
ابگیر یا حوضه رودخانه
rejuvenated river
نوگشته رود
river bank
ساحل رودخانه
consequent river
پیرود
river beds
بستر رودخانه
river bed
بستر رودخانه
obsequent river
وارود
river trip
مسافرت رودخانه ای
river dues
عوارض استفاده از ابراهها
river forcasting
پیش بینی جریان رودخانه
stone river
رود سنگ
the bed of a river
بستر یک رود
fork of ... river
شاخه رودخانه ...
the river karoon
رودخانه کارون
the river karoon
رود کارون
the karoon river
رودخانه کارون
the karoon river
رود کارون
river mouth
دهانه رودخانه
river profile
نیمرخ رودخانه
subsequent river
میانرود
he put me across the river
مرا بدانسوی رودخانه برد
tidal river
رودخانهای که اب دریادرنزدیکی دهانه ان طغیان میکند
river load
بار رود
river line
خط ساحل رودخانه
river gravel
شن رودخانه
to pull any one across a river
کسی را با کرجی پارویی ازرودخانه گذراندن
to fall down the river
باجریان رودخانه حرکت کردن
river blindness
رجوع شود به onchocerciasis
river line
خط رودخانه
navigation river
رودخانه قابل کشتی رانی
drowned river mouth
دهانه
summer bed of a river
بستر تابستانی رودخانه مسیل
How long is the River Nile?
طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
up the river/creek with no paddle
<idiom>
مثل خر در گل ماندن
dry river bed
خشکه رود
excavation in river bed
خاکبرداری در بستر رودخانه
drowned river mouth
مصب
bed building stage of river
تراز سطح متوسط اب رودخانه
The teo countries are separated by this river.
این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
he did his level best
انچه از دستش برامدکرد
level best
خیلی خوب
level with each other
برابر
he did his level best
کوتاهی نکرد
on the level
<idiom>
درستکار ،بی غل وغش
O level
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O level
نمرهی قبولی در این امتحانات
level best
بسیارعالی
A level
مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
level out
یکنواخت کردن
level out
برابر کردن
level best
خیلی عالی
level with each other
در یک تراز
level
یک دست
level
موزون هدف گیری
level
ترازسازی
level
ترازکردن
level
مسطح کردن
level
مسطح شدن
level
نشانه گرفتن
level
رده
level
پایه
level
تراز سطح افقی افقی کردن
level
یک نواخت
level
هم پایه
level
هم تراز
to level off
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
level to
تراز کردن
to level off
مسطح شدن
[ناحیه ای]
level
تراز
level
سطح
level
میزان
level
الت ترازگیری
level
هموار
level
سطح برابر
level
تراز بنایی
level
سطح ارتفاع
level
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
level
همسطح
level
تراز کردن تراز
level
همسطح کردن
level
مسطح
level
مستقیم
level
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level
هدف در خط دید شماقرارگرفت
level
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
nesting level
سطح لانهای
mean sea level
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
mean sea level
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
noise level
میزان خش
skill level
پایه مهارت
significance level
سطح معناداری
signal level
سطح سیگنال
maintenance level
سطح تثبیت
signal level
سطح علامت
rotational level
تراز چرخشی
manning level
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
mean sea level
ارتفاع متوسط از سطح دریا
multi level
چند سطحی
noise level
سطح پارازیت
mean sea level
سطح متوسط دریا
mean sea level
میانگین سطح دریا
nesting level
سطح اشیانهای
pezometeric level
سطح پیزومتری
power level
تراز توان
price level
سطح قیمت
operating level
سطح فعالیت
reorder level
سطح سفارش مجدد
reorder level
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
one level memory
حافظه یک سطحی
operating level
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
one level address
آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
one level address
تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
one level address
کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
oil level
سطح روغن
protection level
سطح حفافت
n level logic
منطق N سطحی
nesting level
سطح تو در تویی
optimal level
سطح بهینه
skill level
پایه مهارت فنی
speed level
مرحله سرعت
spirit level
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
upper level
سطحبالایی
still water level
سطحسکونآب
lower level
سطحپائینی
alidade level
دستگاهسمتنما
top-level
بلند پایه
top-level
کهبدان
top-level
افراد عالیرتبه
top-level
توسط افراد عالیرتبه
split-level
سه نیم اشکوبی
split-level
چند سطحی
bubble level
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
camper level
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
speed level
سطح سرعت
builder level
تراز بنایی
level-headed
معقولانه
level-headed
متعادل
transition level
سطح حداکثر انحراف درارتفاع پرواز
to rake level
با شن کش صاف کردن
to draw level
بحریف رسیدن
to draw level
باحریف برابرشدن
tilting level
تراز حباب دار
surveyor's level
ترازنقشه برداری
surveyor's level
تراز مساحی یا پیمایش
storage level
تراز ذخیره تراز مخزن
storage level
تراز خزانه
stock level
سطح ذخیره انبار
stock level
سطح انبار
sound level
شدت صوت
trophic level
تراز خوراکی
two level logic
منطق دوسطحی
two level store
انباره دو سطحی
level-headed
ترازخوی
level-headed
راستبین
level-headed
معقول
white level
تراز سفید
water level
سطح اب
water level
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level
تراز اب
wage level
سطح مزد
voltage level
سطح فشارالکتریکی
voltage level
سطح ولتاژ
virtual level
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
two level subroutine
زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر است
sound level
شدت نسبی صوت
background level
الودگی متن الودگی زمینه
level buble
حباب تراز
interference level
سطح پارازیت
intensity level
سطح روشنایی
insulation level
سطح ایزولاسیون
input level
سطح ورودی
input level
سطح دریافتی
injection level
سطح تزریق
initial level
سطح اولیه
bottom level
تراز کف
builder's level
تراز بنائی
impluse level
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
impedance level
مقاومت موجی
level colour
رنگ یکدست یا یکنواخت
level control
کنترل سطح
level gage
اندازه گیر سطح
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com