Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
English
Persian
road book
راه نامه
road book
راهنما
Other Matches
on the road
<idiom>
سفر کردن
Are we on the right road for ... ?
آیا ما در جاده درستی برای ... هستیم؟
on the road
در راه
on the road
مسافر
one way road
راه یکطرفه
one way road
راه یک سویه
to take to the road
راهزنی کردن
in the road
درسر راه
in the road
مانع راه
to take to the road
راهزن شدن
two way road
راه دو سویه
two way road
راه دو طرفه
road a
مسیرجاده
road
خیابان
road
بجاده
road
معبر
road
گذرگاه
road
شارع
road
جاده
road
راه اهن
road
راه
road
طریق خیابان
the road
شارع عام
the road
شاهراه
to d. into a book
نگاه مختصر بکتابی کردن
book
بداخلاق
book value
ارزش ثبت شده در دفتر
by the book
ازروی کتاب
i had never seen such a book
من هرگز چنین کتابی ندیده ام
with out book
برون سند کتابی ازبر
by the book
کتابی
i will t. you for the book
شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
you are welcome to my book
بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
book value
ارزش دفتری
to book something
چیزی را سفارش دادن
book one
جلد نخستین
book value
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
book one
کتاب نخست
very many book
کتابهای خیلی زیاد
here is my book
کتاب من اینها
book value
بهای دفتری
to book something
چیزی را رزرو کردن
here is my book
اینست کتاب من
the book is out of p
کتاب تمام شده است
that is my book
این
that is my book
کتاب من است
the a of a book
خوانندگان کتابی
book
ثبت کردن
book
دفتر
book
شماره بازیگرخطاکار
book
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book
رزرو کردن توقیف کردن
book
درکتاب یادفترثبت کردن
book
کتاب
book
مجلد دفتر
book
فصل یاقسمتی از کتاب
that book
این کتاب
your book
کتابتان
that book
ان کتاب
it was a p to another book
مقدمه کتاب دیگربود
this book is yours
این کتاب مال شما ست
your book
کتاب شما
road capacity
فرفیت جاده
road bridge
پل راه
road clearance
تخلیه جاده
tote road
جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
road engineer
مهندس راه
road capacity
کشش جاده ازنظر حداکثر ترافیک
road clearance
تخلیه کردن جاده
road clearance
انضباط و نظم حرکت در جاده
road distance
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
road discipline
مقررات عبور و مرور روی جاده
road engineer
مهندس جاده سازی
road contractor
پیمانکارجاده
road embankment
خاک ریزی جاده
road builder
راهساز
road bridge
پل خیابان
road contractor
مقاطعه کار جاده
road builder
جاده ساز
road bridge
راه پل
paved road
راه روسازی شده
paved road
راه پوششدار
paved road
راه روکش شده
pack road
جاده مال رو
off road racing
مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
off road racing
مسابقه مخصوص در مسیر وزمینهای ناهموار
middle-of-the-road
میانه رو
middle-of-the-road
بیطرف
municipal road
راه فرعی
municipal road
راه روستایی
motor road
جاده موتور سواری
post road
جاده پستی
post road
جاده چاپارخانه دار
private road
شارع خاص
road bill
بارنامه
road bed
زیر سازی
road bed
کف جاده
reduction of road
از بین بردن موانع جاده
uneven road
جاده ناهموار
radial road
راه شعاعی
where does this road lead to
این راه بکجا میرود
public road
شارع عام
provincial road
جاده محلی
profile of the road
خط پروژه
profile of the road
نیمرخ جاده
road foundation
زیر پی راه
the impediment of a road
موانع جاده
royal road
اسان ترین راه
road work
دویدن جادهای در تمرین بوکس
to maintain a road
جادهای را
to maintain a road
نگهداری کردن
road traffic
امد وشد خیابان
road traffic
ترافیک جاده ترافیک خیابان
road traffic
رفت و امد خیابان
road time
زمان عبور از جاده
road time
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
road time
زمان حرکت ستون در روی جاده
road test
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
road tar
قطران برای راه
road tanker
اتومبیل مخزن دار
road system
شبکه راهسازی
royal road
اسهل طرق
rules of road
قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
secondary road
جاده درجه دو
the road to happiness
راه خوشبختی
the impediment of a road
پا گیرهای جاده
the road to tehran
راه یا جاده تهران
the road was impaired
جاده خراب بود
the road was impaired
جاده خراب شد
third class road
جاده درجه سه
temporary road
راه موقت
tall road
راه با جدار
state road
شاهراه
skid road
جاده لیز ولغزنده
shoulder of road
شانه راه
service road
جاده کناری جاده سرویس
service road
شوسه کناری
secondary road
جاده فرعی یا درجه 2
road system
شبکه راهها
road surface
رویه راه
road space
فضای اشغالی از جاده به وسیله ستون
road roller
جاده صاف کن
road maker
کارگر راه
road junction
چهارراه
road junction
تقاطع جاده
road junction
تقاطع راه
road junction
سه راه
road hog
راننده متجاوز بحقوق سایررانندگان درجاده
road haulier
حمل کننده کالا از طریق خشکی
road haulier
حمل کننده جادهای
road haulage
حق عبور
road haulage
حمل از طریق جاده
road guard
پلیس راه
road guard
ژاندارم
road foundation
شالوده راه
road making
راه سازی
road marking
نشانه گذاری راه
road metal
سنگ سنگ فرش
road side
کنار جاده یا خیابان
road screen
پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
road roller
غلطک ویژه جاده صاف کنی
road reconnaissance
عملیات شناسایی جاده ها
road racer
دونده ماراتون
road race
دو ماراتون
road plantation
درختکاری راه
road oil
روغن برای راهسازی
road oil
نفت راه
road net
شبکه جاده ها
to stand across the road
درمیان جاده ایستادن
road movement
حرکات روی جاده
road movement
راهپیمایی
road metal
قلوه سنگ
road foundation
پی راه
The road was blocked.
راه بسته بود
Where does this road lead to?
این جاده به کجا میرود؟
carriage road
راه درشکه رو
road assistance
امداد جادهای
by the side of the road
در کنار جاده
Road signs
علائم راهنمایی و رانندگی جاده
road marking
علامت راه
a corduroy road
جاده باتلاقی
[که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
road sweeper
ماشین خاکروب
bituminous road
جاده یا خیابان اسفالت
road hole
گودی
road hole
دست انداز
road block
مانع روی جاده
Is there a road with little traffic?
آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
middle of the road
<idiom>
سردوراهی گیرکردن
exit road
راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
Is there a road with little traffic?
آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
exit road
راه خروجی
earth road
راه خاکی
The road was greasy.
جاده چرب بود ( لغزنده )
The road is blocked.
راه بسته است
cross road
محل تقاطع دو جاده چهارراه
cross road
تقاطع جاده
cross road
چهارراه
To widen a road .
جاده یی را گشاد کردن ( تعریض )
get the show on the road
<idiom>
شروع کار روی چیزی
hit the road
<idiom>
ترک کردن (معمولابرای ماشین)
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com