English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 36 (3 milliseconds)
English Persian
roundabout island فلکه
Other Matches
ROUNDABOUT میدان
roundabout دورزننده
roundabout فلکه
roundabout چهارراه فلکهای
roundabout غیرمستقیم
roundabout production تولید با کارائی بیشتر
To do something the hard way . to do something in a roundabout way. لقمه را از دور سر توی دهان گذاشتن
island پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
island منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island پل فرماندهی ناو هواپیمابر
island جزیره دار کردن
island جزیره ساختن
island محل میخکوبی شده وسط خیابان و میدان وغیره
island ابخست
island جزیره
traffic island بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
Christmas Island جزیرهی کریسمس
Christmas Island رجوع شود به Kiritimati
sand island جزیرهماسهای
volcanic island جزیرهآتشفشان
desert island جزیرهوصحرایاستوایی
Norfolk Island جزیرهایدراسترلیا
sagfety island بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
safety island سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
channelising island سکوی هدایت کننده
channelising island سکوی جداساز
coral island جزیره مرجانی
floating island جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
island of reil جزیره ریل
island pullout مانور چرخاندن تخته موج برای ردکردن موج
island universe کهکشان
pawn island جزیره پیادهای شطرنج
sea island terminal باراندازیا اسکله روی دریا
sea island terminal بارانداز داخل دریا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com