Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 40 (4 milliseconds)
English	Persian
ruled based deduction	استنباط بر مبنای مقررات
Other Matches
ruled	صفحهخطکشیشده
ruled surface	سطح خط ساخته
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea.	من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it.	ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند [مخالفت کردند ] .
based	مستقر
based on	مبنی بر
based	مبنی
computer based	بر مبنای کامپیوتر
based on trusteeship	امانی
based on a contract	قراردادی
broadly-based	ارگانیشاملگروههایمختلفمردم
machine based	مبتنی بر ماشین
deduction	از کل به جزء رسیدن
deduction	کاهش تفریق
deduction	قیاس
deduction	استنباط پی بردن ازکل به جزء یاازعلت به معلول
deduction	استنتاج قیاسی
deduction	استنتاج نتیجه گیری
deduction	وضع
deduction	کاهش
deduction	کسر
character based program	برنامه مبتنی بر کاراکتر
wood-based materials	جنسسطحتخته
server based application	برنامه کاربرد شبکه
client based application	برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
computer based training	تربیت مبتنی بر کامپیوتر
computer based learning	یادگیری بر پایه کامپیوتر
act based on pejudgement	قصاص قبل از جنایت
based on private motives	غرض امیز
based on private motives	غرض الود
character based program	برنامه دخشه
deduction of expenses	کسر مخارج [اقتصاد]
deduction from income	کسور درامد
compulsury deduction	فرانشیز اجباری
total deduction	جمع کسورات
tax deduction	تخفیف مالیاتی مخارجی که معافیت مالیاتی دارند
tax deduction	کاهش مالیات
compulsury deduction	کسر گذاری اجباری
acts based on private motives	غرض ورزی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com