English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
salvage group گروه بازیابی وسایل
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
Other Matches
salvage نجات مال یا جان کسی نجارت کسی از خطر
salvage کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
salvage حراج کردن حراجی
salvage وسایل اسقاطی
salvage پیاده کردن کامل قطعات
salvage بازیافتی
salvage اوراقی
salvage اوراق کردن وسایل
salvage بازیابی
salvage اسقاطی
salvage مصرف مجدداشغال وزائد هر چیز
salvage از خطرنابودی نجات دادن
salvage مالی را از خطرنجات دادن
salvage پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود
salvage value ارزش بازیافتنی
salvage نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvage اموال نجات یافته از خطر
salvage نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage انبار اجسام قراضه
salvage مازاد
salvage money جایزه نجات کشتی یا محموله
salvage material اقلام بازیافتی
salvage material اقلام حراجی
we group گروه خودی
in group گروه خودی
t group گروه T
t group گروه حساسیت اموزی
out group برون گروه
group جمع اوری چندین چیز با هم
group طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group ناوگروه
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group جمع شدن
group گروه رزمی
group دسته دسته کردن
group دسته
group گروه
group انجمن
group حزب
group دسته بندی کردن
group مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group جمعیت گروه بندی کردن
group کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group جمع کردن چندین وسیله با هم
group شیعه
group کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
marginal group گروه حاشیهای
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
leaving group گروه ترک کننده
hydrogxyl group گروه هیدروکسیل
local group گروه محلی
membership group گروه عضویت
infinite group گروه نامتناهی
group dynamics پویش گروهی
group dynamics مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
minority group گروه اقلیت
natural group گروه طبیعی
norm group گروه هنجار
open group گروه باز
phosphoryl group گروه فسفریل
group velocity سرعت گروهی
group theory نظریه گروهی
group mark علامت گروه
group mark نشان گروه
group interview مصاحبه گروهی
group index اندیس گروه
group factors عاملهای گروهی
group index شاخص گروه
group identification همانند سازی گروهی
group membership عضویت گروهی
group norms هنجارهای گروهی
group of targets گروه اماجها
group theory نظریه گروهها
group test ازمون گروهی
group teaming ریخته گری گروهی
group structure ساخت گروهی
group separator جداساز گروه
group selector سلکتور گروهی
group printing چاپ گروهی
group pressure فشار گروهی
group of targets گروه هدفها
group frequency بسامد گروهی
Group theory نظریه گروه ها [ریاضی]
business group شرکت سهامی [شرکت]
splinter group گروهجداییطلب
noun group گروهکلمات
interest group علایقگروهی
group practice گروهپزشکی
ginger group افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
adverbial group گروه قیدی
within group variance پراکنش درون گروهی
sporadic group گروه نامنظم [ریاضی]
management group ائتلاف تجاری
management group ائتلاف چند شرکت
extra-group ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
finite group گروه متناهی [ریاضی]
cyclic group گروه دوری [ریاضی]
user group گروه کاربران
shot group گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
selected group گروه گزیده
user group گروه استفاده کننده
repeating group الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
reference group گروه مرجع
product group کالاهی مشابه
primary group گروه نخستین
point group گروه نقطهای
side group گروه جانبی
spelling group حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
standardization group گروه معیاریابی
tractor group گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
thiocarbonyl group گروه تیوکربونیل
task group گروه ماموریت زمینی
task group ناو گروه مامور اجرای عملیات
tail group مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
symmetry group گروه تقارن
substituent group گروه استخلافی
strength group گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
pile group دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
aiming group دستگاه مثلث گیری
battle group واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
battle group گروه نبرد
beach group گروه خدمات ساحلی
between group variance پراکنش میان گروهی
boat group ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
bridged group گروه پل شده
bridging group گروه پل شده
carbonyl group گروه کربونیل
carboxylic group کروه کربوکسیلی
group rendezvous نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
closed group گروه بسته
coacting group گروه همکار
command group گروه فرماندهی
commutative group گروه جابجاپذیر
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
control group گروه گواه
coordinated group گروه کوئوردینانسی
peer group گروه همسالان
group therapy گروه درمانی
attack group گروه تک به ساحل
air group گروه هوایی
air group گروه هوایی یک ناو
pressure group گروه فشار
alkyl group گروه الکیل
alkyl group گروه الکیلی
amino group گروه امینی
aiming group عوامل مثلث گیری
acidic group گروه اسیدی
acidic group گروه اسید
acid group گروه اسیدی
armor group گروه زرهی
armor group گروه زره تانک
army group گروه ارتش
artillery group گروه توپخانه
attack group گروه تک
acid group گروه اسید
abelian group گروه ابلی
criterion group گروه ملاک
group drive محرکه گروهی
functional group گروه عاملی
age group گروه سالخور
blood group گروه خونی
blood group تعیین کردن
formal group گروه رسمی
blood group گروه خون
feeding group قسمت خوراک دهنده
feeding group گروه تغذیه کننده
gas group گروه گاز
group acceptance پذیرش گروهی
group analysis تحلیل گروه
group discussion بحث گروهی
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
age group گروه سنی
group consciousness اگاهی گروهی
group casting ریخته گری گروهی
group casting ریخته گری
group captain سرهنگ هوایی
group atmosphere جو گروهی
experimental group گروه ازمایشی
entry group گروه واجد شرایط
detail group قسمت بیگاری
group contagion سرایت گروهی
deactivating group گروه کم کننده فعالیت
detail group دسته ماموربیگاری
diastereotopic group گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
dead group زاویه بیروح
encounter group گروه رویارویی
entering group گروه وارد شونده
end group گروه انتهایی
dead group زمین بیروح
entry group واجدین شرایط تخصصی شغلی
activated methylene group گروه متیلن فعال شده
Abelian group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
Abelian group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
commutative group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
age group competition مسابقه برحسب گروه سنی
commutative group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
Why dont you join our group. ? چرا به جمع ما نمی آیی ؟
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com