Dictiornary-Farsi | scene of destruction | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 49 (1 milliseconds)

English	Persian
scene of destruction	جایگاه خرابیها


Other Matches

scene	چشم انداز
scene	منظره
scene	مجلس پرده جزء صحنه نمایش صحنه
scene	جای وقوع
scene	مرحله
Behind the scene.	پشت صحنه
self destruction	خود کشی
destruction	خرابی
self destruction	خودکشی خودویرانگری
destruction	تلف
destruction	ویرانی
destruction	تخریب
destruction	اتلاف انهدام
destruction	تباهی
destruction	انهدام
destruction	نابودی
destruction	اتلاف
scene stealer	هنرپیشه خودنما
far-right extremist scene	صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
to screen a scene	در روی پرده نشان دادن
to shiftthe scene	عوض کردن صحنه
scene-shifter	فردیکهمرتباازسنتئاتربالاوپائینمیرود
To appear on the scene (stage).	روی صحنه ظاهر شدن
make the scene <idiom>	به محل یا حادثه خاص رفتن ،حاضر شدن
It was the usual scene.	صحنه [موقعیت] معمولی بود.
scene of action	صحنه جنگ یادرگیری
scene of action	صحنه عملیات
primal scene	صحنه اغازین
change of scene	تغییرمنظره
drop scene	پرده جلوصحنه نمایش
drop scene	پرده اخرداستان زندگی
destruction radius	شعاع تخریب مین
destruction fire	تیر تخریب
destruction fire	تیرمنهدم کننده
destruction area	منطقه تخریب مهمات
destruction radius	حداکثرشعاع تخریب
p goeth before destruction	غرورمقدمه نابودی یاهلاکت است
destruction site	منطقه تخریب
destruction site	منطقه تخریب مهمات محل تخریب
indirect destruction	تسبیب
deliberate destruction	اتلاف
destruction area	منطقه اثر تخریبی مواد منفجره
[extreme] right-wing scene	صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
the scene is laid in paris	درپاریس قرارداده شده است
the scene is laid in paris	جای وقوع
The scene of the nover is laid in scotland.	صحنه داستان دراسکاتلند است
She created a grave scandal . You cant imagine what a scene she made .	جنجالی (الم شنگه یی ) راه انداخت که نگه ونپرس
To kick up a row. To raise hell. To make a scene.	داد وبیداد را ؟ انداختن

scene of destruction

جایگاه خرابیها