Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
secretary of state for defence	وزیر دفاع
Other Matches
secretary of defence	وزیر دفاع
Secretary of State	وزیر خارجه
Secretary of State	وزیر
secretary of state for foreign affairs	وزیرخارجه
secretary of state for home affairs	وزیر کشور
secretary of state for home affairs	وزیر امورداخله
secretary of state for foreign affairs	وزیر امور خارجه
national [state, federal state] <adj.>	حکومتی
national [state, federal state] <adj.>	دولتی
secretary	وزیر
Let the secretary get on with it .	بگذارید منشی کارش را بکند
secretary	محرم اسرار
secretary	دبیر
secretary	رازدار
secretary	منشی
under secretary	زیر نظارت دبیر کل معاون وزیر
under-secretary	معاون وزارت
under secretary	تحت نظر دبیر کل
mr secretary	اقای دبیر
flag secretary	منشی تیمسار
financial secretary	مشاور مالی
secretary ship	دبیری
secretary general	دبیرکل
secretary of defense	وزیر دفاع
secretary of embassy	دبیر سفارت
secretary of embassy	منشی سفارت
secretary of the army	وزیر نیروی زمینی
secretary ship	منشگیری
company secretary	مسئول مالی و حقوقی شرکت
company secretary	منشی شرکت
Secretary-Generals	دبیرکل
secretary bird	مرغ پا بلند قوی منقار ودراز دم
Home Secretary	مسئولدفتر
Secretary-General	دبیرکل
social secretary	رئیس دفتر
assistant secretary of the army	معاون وزیر نیروی زمینی
right defence	دفاعمستقیم
defence third	دفاعسوم
self-defence	دفاع از خود
in self defence	خود
defence	defense
in defence of somebody [something]	برای دفاع از کسی [چیزی]
defence	بک
defence	دفاع
defence	پدافند
the right of self-defence	حق دفاع از خود
self defence	دفاع مشروع
in self defence	برای دفاع
defence	دفاع کردن استحکامات
right of self defence	حق دفاع مشروع
coast defence	سازمان پدافنداز ساحل
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
coast defence	پدافند ساحلی
scandinavian defence	دفاع متقابل مرکزی
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
westphalia defence	دفاع وستفالی در گامبی وزیرشطرنج
russian defence	دفاع روسی
robatsch defence	دفاع روباتش
cozio defence	دفاع کوتسیو در روی لوپس
primeter defence	پدافند دورتا دور
primeter defence	دفاع دور تا دور
prevent defence	جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
closed defence	دفاع بسته در روی لوپس
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
left defence	دفاعچپ
goal defence	دفاعگل
slav defence	دفاع اسلاو در گامبی وزیرشطرنج
sicilian defence	دفاع سیسیلی شطرنج
becker's defence	دفاع بکر در گامبی شاه شطرنج
antimissile self-defence	پوششضدتابش
close defence	سه مدافع
berlin defence	دفاع برلین در گشایش فیل شطرنج
box defence	تشکیل یک مربع برای دفاع ازدروازه
budapest defence	دفاع بوداپست در پیاده وزیرشطرنج
zone defence	دفاع منطقهای
yogoslav defence	دفاع پیرک
two knights' defence	دفاع دو اسب
polish defence	دفاع لهستانی
pirc defence	دفاع پیرک
janisch defence	دفاع شلیمان
janisch defence	دفاع یانیش
staunton defence	دفاع استاونتن در گامبی متقابل بنونی
indian defence	دفاع هندی شطرنج
benoni defence	دفاع بنونی
damiano's defence	دفاع دامیانو
defence station	readiness of degree third
dory defence	دفاع دوری
summetrical defence	دفاع متقارن
tarrasch defence	دفاع تاراش در گامبی وزیرشطرنج
grunfeld's defence	دفاع گرونفلد شطرنج
ego defence	دفاع خود
tchigorin defence	دفاع چیگورین در گامبی وزیرشطرنج
gothic defence	دفاع گوتیک در بازی سه اسب شطرنج
lasker's defence	دفاع لاسکر در گامبی وزیرشطرنج
legitimate defence	دفاع مشروع
statement of defence	لایحه دفاعیه
pillsbury defence	دفاع کمبریج اسپرینگز
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
philidor's defence	دفاع فیلیدور
orthodox defence	دفاع ارتودکس در گامبی وزیرشطرنج
old indian defence	دفاع هندی قدیم شطرنج
czech defence	دفاع چک
stack the defence	ارایش دفاعی
national defence	پدافند ملی
national defence	دفاع ملی
morphy's defence	دفاع مورفی در روی لوپس شطرنج
modern defence	دفاع مدرن شطرنج
meran defence	دفاع مران
marshall defence	دفاع مارشال در گامبی وزیرشطرنج
czech defence	نام منسوخ دفاع اسلاو
french defence	دفاع فرانسوی شطرنج
wing defence	دفاعگوشه
defence mechanisms	ساز و کاردفاعی
defence mechanisms	مکانیزم دفاعی
defence mechanism	ساز و کاردفاعی
defence mechanism	مکانیزم دفاعی
to act in self-defence	دفاع از خود اقدام [حرکت] کردن
defence [British E]	دفاع [قانون] [ورزش] [ارتش]
bord's defence	دفاع برد در روی لوپس
alekhine's defence	دفاع الخین
civil defence	موسسهآموزشدهندهمهارتهایرزمی
classical bononi defence	دفاع بنونی کلاسیک
franco baenoni defence	دفاع بنونی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
franco indian defence	دفاع هندی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
king's indian defence	دفاع هندی شاه شطرنج
ignorance of the law is no defence	جهل به قانون دفاع محسوب نمیشود
ministry of national defence	وزارت پدافند ملی
nimzo indian defence	دفاع نمیزو هندی در پیاده وزیر شطرنج
civil defence service	خدمات کشوری
bogoliubov indian defence	دفاع بوگولیوبوف- هندی درپیاده وزیر شطرنج
queen's indian defence	دفاع هندی وزیر شطرنج
centre counter defence	دفاع متقابل مرکزی
queen's fianchetto defence	گشایش لارسن شطرنج
mistake of law is no defence	اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود
cambridge springs defence	دفاع کیمبریج اسپرینگزدرگامبی وزیر شطرنج
queen's fianchetto defence	دفاع فیانکتوی وزیر
kevitz trajkovic defence	دفاع کویتس- تراکوویچ
caro kann defence	دفاع کارو- کان
ministry of national defence	وزارت دفاع ملی
mistake of fact is a good defence	اشتباه حکمی دفاع محسوب میشود
ignorance of the face is a good defence	جهل موضوعی دفاع محسوب میشود
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.	در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
state	مقام ورتبه
state-	دولتی
state-	ایالت کشوری
state	وضعیت
state	سیاسی رسمی وضع
state-	سیاسی رسمی وضع
state-	افهار کردن وتصریح کردن
state	دولتی
state-	ابهت
state	مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state	وضعیت چیزی
state-	مقام ورتبه
state	کشور
state-	دولت
state	ایالت کشوری
state	ابهت
state-	کشور
state	حال
state-	چگونگی
state	وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state-	کیفیت
state-	کشوری
state-	ایالت
state-	جمهوری کشور
state-	ملت
state-	تعیین کردن حال
state-	افهار داشتن افهارکردن
state	کیفیت
state-	توضیح دادن
state-	جزء به جزء شرح دادن
state-	حالت
state	افهار کردن وتصریح کردن
state	تعیین کردن وقرار دادن
state-	دولت استان
what state	در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
to keep state	خود را گرفتن
state	جمهوری کشور
state	ملت
state	دولت استان
two state	دو حالتی
state	چگونگی
state-	وضعیت
state	تعیین کردن حال
state	افهار داشتن افهارکردن
state	جزء به جزء شرح دادن
state	توضیح دادن
state-	دولتی حالت
corresponding state	حالت متنافر
to keep state	شان یا مقام خودراحفظ کردن
state-	وضعیت چیزی
state-	مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state	کشوری
state	دولتی حالت
state-	حال
state	دولت
the state	effusion seminal causedby cleanness ofجنابت
state-	تعیین کردن وقرار دادن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com