Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (2 milliseconds)
English
Persian
secure electronic transactions
استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
Other Matches
transactions
شرح مذاکرات
transactions
معاملات
transactions
معامله
transactions
تراکنش
commercial transactions
معاملات تجارتی
volume of transactions
حجم مبادلات
exchange transactions
معاملات برواتی
internal transactions
معاملات داخلی
foreign exchange transactions
معاملات ارزی
over-the-counter interbank transactions
داد و ستد بین بانکی در خارج از بورس
secure
محکم نگهداشتن
to secure
تامین کردن
[مطمئن کردن ]
[حفظ کردن]
it is secure
عیب نمیکند
it is secure
محکم است
secure
محفوظ داشتن
secure
بی خطر خاطر جمع مطمئن
secure
محفوظ
secure
مطمئن تامین کردن
secure
تامین شده
secure
امن
secure
تامین کردن
secure
حفظ کردن
secure
درامان تامین
secure
محکم
secure
مطمئن استوار
secure
بی خطر
secure
ایمن
secure
تصرف کردن گرفتن هدف
secure
تامین کردن هدف
secure
به دست اوردن امن
secure
به دست اوردن
secure arguments
دلائل متین یامحمکم
to feel secure
مطمئن بودن
to feel secure
مطمئن شدن
secure system
سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
i have a secure grasp of it
محکم
secure of victory
مطمئن به پیروزی
i have a secure grasp of it
محکم دارمش
secure kernel
هسته امن
i have a secure grasp of it
انرا گرفته ام
to secure a debtby a mortagage
با گرفتن گرو بستانکاری خودرا ازدیگران تامین کردن
In a secure ( safe ) place.
درمحل محکم وامنی
secure transaction technology
سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
secure sockets layer
پروتکل ارسالی رمزگذاری شده طراحی شده توسط Netscape که ارتباط امن بین جستجوگر و وب سرور روی اینترنت برقرار میکند
secure encryption payment protocol
سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
secure hypertext transfer protocol
گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
electronic
استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
electronic
موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
electronic
پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
electronic
قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
electronic
سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
electronic
داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
electronic
یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
electronic
شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
electronic
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
electronic
توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
electronic
سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند
electronic
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
electronic
باس ولتاژ کم
electronic
الکترونیکی
electronic
الکترونیک
electronic
الکترونیکی مربوط به الکترونیک
electronic
سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
electronic
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
electronic
سیستم ذخیره سازی متن ها که به آسانی بازیابی می شوند
electronic
مشابه 3510
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
electronic
روش ارسال متن است نویس و دیاگرام روی خط تلفن
electronic tuning
تنظیم الکترونی
electronic voltmeter
ولت سنج الکترونیکی
electronic warfare
جنگ الکترونیک
electronic publishing
انتشارات الکترونیکی
electronic switch
سوئیچ الکترونی
electronic spreadsheet
صفحه گسترده الکترونیکی
electronic security
تامین الکترونیکی
electronic rectifier
یکسوساز الکترونی
electronic rectifier
یکسوکننده الکترونی
electronic security
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
electronic transition
جهش الکترونی
electronic radiation
تشعشع الکترونی
electronic structure
ساختار الکترونی
electronic warfare
میدان جنگ الکترونیکی
electronic tag
لباس ردیاب
electronic components
اجزاء الکترونیکی
electronic tagging
لباسردیاب
electronic viewfinder
پایندهتصویرالکتریکی
electronic scales
ترازویالکتریکی
electronic piano
پیانوالکتریکی
electronic ballast
بالنالکتریکی
electronic excitation
تحریک الکترونی
electronic tag
مانیتور مچ پا
industrial electronic
الکترونیک صنعتی
electronic lens
عدسی یا لنز الکترونی
electronic calculator
حسابگر الکترونیکی
electronic current
جریان الکترونها
electronic deception
فریب الکترونیکی
electronic density
چگالی الکترونی
electronic element
عنصر الکترونیکی
electronic element
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
electronic emission
انتشار الکترونها
electronic engineer
مهندس الکترونیک
electronic engineer
کارشناس الکترونیک
electronic filling
پر کردن الکترونیکی
electronic current
جریان الکترونی
electronic cottage
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
electronic computer
کامپیوتر الکترونیکی
electronic beam
اشعه ی الکترونیکی
electronic brain
مغز الکترونیکی
electronic concentration
غلظت الکترون
electronic camputer
ماشین حساب الکترونیکی
electronic charge
بار بنیادین
electronic control
تنظیم الکترونیکی
electronic control
کنترل الکترونیکی
electronic control
فرمان الکترونیکی
electronic flash
فلاش الکترونی
electronic microscope
میکروسکوپ الکترونی
electronic modulation
مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic music
موسیقی الکترونیکی
electronic navigation
ناوبری الکترونیکی
electronic navigation
هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
electronic mail
پست الکترونیکی
electronic magazine
مجله الکترونیکی
electronic locator
فلزیاب رادیویی
electronic journal
فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
electronic jamming
تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
electronic printer
چاپگر الکترونیکی
electronic formula
فرمول الکترونی
electronic pen
قلم الکترونیکی
electronic office
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
electronic interfrence
تداخل الکترونیکی
electronic jamming
پخش پارازیت
electronic power supply
منبع تغذیه الکترونیکی
electronic bulletin board
یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
electronic transfer of data
انتقال الکترونیکی اطلاعات
integrate electronic component
قطعه الکترونیکی مجتمع
latent electronic image
تصویر الکتریکی پنهان
electronic fund transfer
ارسال الکترونیکی دارائی
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic data processing
پردازش الکترونیکی داده
electronic countermea sures
پیش گیریهای ضد الکترونیکی
electronic countermea sures
اقدامات ضد الکترونیکی
electronic counter measure
جنگهای الکترونیکی
industrial electronic computer
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
email
[short for electronic mail]
ایمیل
email
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
electronic data processing system
سیستم پردازش الکترونیکی داده
email
[short for electronic mail]
رایانامه
e-mail
[short for electronic mail]
رایانامه
e-mail
[short for electronic mail]
ایمیل
electronic counter counter measures
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
e-mail
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com