English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (8 milliseconds)
English Persian
security against faults in tille ضمان درک
Other Matches
with all faults باهمه معایب
faults توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
faults خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults خودکار فرآیندی که به طور منط قی یا ریاضی وقوع خطا درمدار را تشخیص میدهد
faults فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
faults تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
faults موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faults یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
faults برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
faults سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
faults تقصیر اشتباه
faults چینه
faults شکست زمین
faults اشتباه
faults خطا
faults عیب نقص
faults گناه
faults تقصیر
faults کاستی
faults گسله
faults تقصیرکردن
faults گیر
faults عیب
faults گسل
faults نقص
faults خرابی
faults مقصر دانستن
faults in title درک
he is a mass of faults سراپا عیب است
She loves him in spite lf sll his faults . با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
security محافظت شده یا رمزدار
security کپی از دیسک یا نوار یا فایل که در محل ایمن قرار دارد در صورتی که کپی موجود خراب شود یا گم شود
security پیش از دستیابی
security مشخصات کاربران مجاز
security وجه الضمان
security مصونیت تضمین
security خدمتکاران گروه امنیتی
i will be security for him من ضامن او میشوم
security اداره امنیت
value as security ارزش تضمین
in security for یعنوان وثیقه درمقابل
security گرو سهام قرضه دولتی
security امنیت
security امان
security ایمنی
security اطمینان
security تامین مصونیت
security ضامن
security وثیقه
security گرو تضمین
security اسایش خاطر
security تامین اقدامات تامینی نیروی تامینی
security حفافت
security تامین
security glass شیشه نشکن
security market بازار اوراق بهادار
security glass شیشه ایمنی
security measures اقدامات تامینیه
security monitoring نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
security program برنامه حفافتی
security specialist فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
signal security تامین مخابراتی
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
security force نیروی تامینی
security council شورای امنیت
security council شورای حفافتی یکان
security council یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
security countermeasures اقدامات تامینی
security countermeasures پیشگیریهای حفافتی
security countermeasures اقدامات حفافتی پیش بینیهای حفافتی
security camera دوربین امنیتی
security files فایلهای حفافتی
security for cost تامین هزینه دادرسی
security for costs تامین هزینه دعوی
security council شورای امنیت سازمان ملل متحد
software security امنیت نرم افزاری
system security حفافت سیستم
for security reasons به خاطر دلایل امنیتی
security service اداره امنیت
security force اداره امنیت
security service خدمتکاران گروه امنیتی
security force خدمتکاران گروه امنیتی
security camera دوربین مدار بسته
security reasons دلایل امنیتی
security incident حادثه امنیتی
security camera دوربین نظارت
to give security ضامن دادن
to give security وثیقه دادن
transmission security تامین ارسال پیام
transmission security تامین ارسال
transmission security تامین مخابره
security check چکامنیتی
security trigger دستهامنیت
security risk ریسکبرخلافامنیتیککشوریاارگان
security blanket <idiom> استفاده از چیزی برای راحتی
communication security برقراری تامین مخابراتی
chemical security تامین شیمیایی
environmental security تامین محیطی و فیزیکی منطقه
external security امنیت خارجی
give security for تامین کردن
give security for تامین دادن ضامن دادن
internal security تامین داخلی
internal security امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
cash security وثیقه نقدی
emotional security ایمنی هیجانی
area security تامین منطقه عملیات
emanitions security تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
elevation of security بالا بردن حاشیه امنیت
communication security تامین مخابراتی
computer security امنیت کامپیوتر
collective security تامین اجتماعی
collective security تامین دسته جمعی
data security امنیت داده ها
close in security برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
chemical security حفافت برعلیه مواد شیمیایی
electronic security تامین الکترونیکی
electronic security رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
elevation of security زیاد کردن تامین
cash security وجه الضمان نقدی
internal security امنیت داخلی
pledge of security امان
physical security امنیت فیزیکی
security clearance داشتن صلاحیت خدمتی
social security تامین اجتماعی
redeem a security وثیقهای را فک کردن
security assistance کمکهای امنیتی
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
security clearance تایید صلاحیت کردن
security clearance تاییدصلاحیت
physical security حفافت تاسیسات
physical security تامین تاسیسات
security controls کنترلهای حفافتی
security cognizance شناخت ازنظر صلاحیت
job security امنیت شغلی
local security تامین محلی
national security امنیت ملی
area security تامین منطقه
security cognizance هشیاری امنیتی
social security بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
security clearance برگ عدم سوء پیشینه
communication security account میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
maximum security prison زندان فوق امنیتی
to have social security coverage بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
to be covered by social security بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
communication security custodian مسئول وسایل تامین مخابراتی
communication security custodian مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
communication security monitoring کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
social security act قانون تامین اجتماعی
social security benefits منافع تامین اجتماعی
social security organization سازمان تامین اجتماعی
social security program برنامه تامین اجتماعی
pacific security pact پیمان امنیت پاسفیک
social security system نظام تامین اجتماعی
social security wealth ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
social security tax مالیات سیستم تامین اجتماعی
An important security authourity . یک مقام مهم امنیتی
pacific security pact Anzus
rear area security تامین منطقه عقب
social security contributions پرداختی بابت تامین اجتماعی
reserved for security purposes تامینی
social security payroll tax مالیات مزد و حقوق برای تامین اجتماعی
Department of Homeland Security [DHS] وزارتخانه امنیت کشور
to be insured under the social security scheme [system] بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
Due to the review security procedures were modified . به علت بررسی روش های امنیتی اصلاح شدند.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com