English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
sergeant of the guard گروهبان پاسدار
sergeant of the guard گروهبان نگهبان
Other Matches
sergeant سرگروهبان یکان
sergeant سرگروهبان
sergeant گروهبان
sergeant مامور اجرا
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant یوزباشی وکیل باشی
first sergeant گروهبان یکم
sergeant first class استوار دوم
gunnery sergeant گروهبان دو
platoon sergeant گروهبان دوم
sergeant at arms مامور اجرا
sergeant at arms فراش
sergeant at arms مامور اجرا و انتظامات
top sergeant گروهبان یکم
supply sergeant درجه دارتدارکات
sergeant first class گروهبان دوم
supply sergeant گروهبان اماد
staff sergeant گروهبان دوم
sergeant in the police سرپاسبان
master sergeant استوار ارشد نیروی زمینی
master sergeant سرگروهبان
mess sergeant گروهبان اشپزخانه گروهبان غذا
sergeant majors استوار
drill sergeant گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
sergeant major گروهبان یکم
sergeant majors گروهبان یکم
sergeant major استوار
platoon sergeant گروهبان دسته
senior master sergeant سرگروهبان
on ones guard متوجه
out guard گشتی
on ones guard درپاسگاه
off ones guard بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
take guard وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
to be on guard موافب
to keep guard موافب
to keep guard بودن احتیاط کردن
on ones guard موافب
on guard گاردگرفتن
out guard گشتی صحرایی
off ones guard غافل
on guard بحالت گارد
on guard بحالت محافظ باش
on guard نگهبان
on guard هشیار
on guard درسرنگهبانی
on guard مراقب بودن نگهبان بودن
on guard اماده برای دفاع باشید
on guard گارد گرفتن
on guard اماده توپگیری اماده برای توگیری
to be on guard بودن احتیاط کردن
right guard نگهبانراست
guard گارد
guard حفافت کردن
guard محافظ
guard محافظت کردن نگهبانی کردن
off-guard درانتظارپیشامدبد
on guard <idiom> آگاه ،بادقت
guard watch
guard چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard حالت دفاعی شمشیرباز
old guard صنوف صاحب اعتبار قدیم
guard کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard صفحه محافظ روکش محافظ
off guard <idiom> غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
guard محافظ گارد
old guard محافظه کار سیاسی
guard نگهبان
guard پاسدار
guard پاسبان مستحفظ
guard محافظت کردن
guard احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard نرده حفافتی
guard پناه
guard حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard نگهبانی دادن
guard پاسداری دادن
guard پاییدن پاسداری کردن
guard روکش کشیدن
rat guard موش بند
road guard پلیس راه
rear guard عقب دار
rat guard صفحه مانع ورودموش
rear guard نیروی عقب دار
radio guard نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
road guard ژاندارم
plane guard ناو نجات
picket guard پاسبان اردوگاه
plane guard ناوگارد نجات
to relieve guard نگهبان راعوض کردن
point guard موقعیت گارد
praetorian guard گارد ویژه
radio guard نگهبان بی سیم
picket guard دژبان
safe guard نگهداری
trigger guard حافظماشه
toe guard حافظانگشتان
to nount guard به نگهبانی رفتن
tendon guard محافظزردپی
watch guard زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
yeoman of the guard گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
blade guard تیغهلبه
breech guard حافظتهساز
snow guard محافظبرف
chin guard حافظچانه
clothing guard حافظپارچه
eye guard حافظچشم
key guard راهنمایکلید
left guard محافظچپ
neck guard حافظگردن
on guard line خطحافظ
to guard against danger مواظب خطر بودن
wind guard محافظباد
guard dog سگنگهبان
safe guard حفافت
seaman guard گارد دریایی
skate guard پرش روی تیغه اسکیت
guard dog سگ پلیس
guard dog سگ نگهبان
shin guard ساقبند
splash guard گلگیر
stand guard نگهبانی دادن
state guard نیروی نظامی ایالتی
state guard ارتش ایالتی
border guard پلیس مرزبانی
guard's van کالسکهنگهبانقطار
overhead guard حافظبالایسر
guard-rail ریل نگهدار حائل ریل
custodial guard گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
demolition guard نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
double guard دفاع با دو دست
dress guard اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
escort guard گارد محافظ
escort guard محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
face guard ماسک محافظ
fire guard پیش بخاری
fire guard حائل اتش
flag guard گارد پرچم
flag guard نگهبان پرچم
flank guard پهلودار
guard ship ship mission active
gear guard جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
guard assembly محفظه
guard assembly الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
color guard پاسدار پرچم
color guard گارد پرچم
coast guard گارد کرانه
guard-rail نرده
guard-rails ریل نگهدار حائل ریل
guard-rails نرده
advance guard پیش قراول
advance guard پیش لشکر پاسدار
advance guard پیشرو
advance guard طلایه
air guard پاسور هوایی
air guard گشتی هوایی
armed guard گارد مسلح
body guard نگهبان
body guard موکب
body guard هنگ ویژه
bumper guard سپر ماشین
bumper guard روکش سپر
cable guard نگهدارنده کابل
guard band باند نگهبان
guard bit یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
guard room پاسدارخانه
guard signal علامت نگهبان
interior guard نگهبان داخلی
knuckle guard کارد
knuckle guard انگلیسی
life guard نگهبان
life guard گارد
life guard هنگ ویژه
main guard پست نگهبانی اصلی
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
memory guard نگهبان حافظه
mud guard گلگیر
national guard گارد ملی
obstruction guard میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
officer of the guard افسر گارد احترام
open guard گارد باز
guard rail نرده دست انداز راه پله
guard rail نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
guard band بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
guard of honor پاسدار تشریفات
guard of honor گارد احترام
guard mount مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
guard line خط اغاز مسابقه شمشیربازی
guard house پاسگاه
guard house پاسدارخانه
guard cell گیاهی را تشکیل میدهند
guard cell یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
guard of honour پاسدار تشریفاتی
guard rail جان پناه
guard of honour گارداحترام
guard plank تخته محافظ
guard post پایه نگهبان
pedestrian guard rail جانپناه برای پیاده رو
lower blade guard حافظتیغهپایینی
drivebelt safety guard محافظهتسمهگرداننده
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com