Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (9 milliseconds)
English
Persian
site clearance
تخلیه کارگاه
Other Matches
clearance
فاصله
clearance
ترخیص گمرکی
clearance
ترخیص
clearance
تصفیه
clearance
تهاتر
clearance
مفاصا
clearance
بازی
clearance
هوا فضای خالی فاصله
clearance
مجوز دستیابی به یک فایل
clearance
فضای بیکار
clearance
تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
clearance
اجازه ترخیص اجازه نامه
clearance
فضای بازی
clearance
برداشتن مانع
clearance
گواهینامه یاکاغذ دال بر پاکی و بی عیبی ترخیص
clearance
ترخیص کالا ازگمرک
clearance
اختیار
clearance
اجازه زدودگی
clearance
تولرانس
clearance
فاصله باز
clearance
صلاحیت
clearance
تعیین صلاحیت کردن
clearance
پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
clearance inwards
مجوز ورود کشتی
clearance outwards
مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
clearance outwards
مجوز خروج کشتی
clearance papers
اسناد خروج کشتی از بندر
clearance rate
نواخت مین روبی
clearance rate
نواخت جمع کردن مین
clearance volume
کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
customs clearance
ترخیص از گمرک
clearance inwards
اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards
ورود کشتی به محوطه گمرک
clearance in ward
گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
clearance angle
زاویه ازاد
certificate of clearance
مفاصا حساب
clearance capacity
فرفیت تخلیه بار
clearance capacity
فرفیت تخلیه بار اسکله
clearance diagram
قواره
clearance diving
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
clearance fit
اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
clearance from obligation
برائت ذمه
valve clearance
لقی سوپاپ
tooth clearance
بازی دندانه
minus clearance
تولرانس منفی
security clearance
تاییدصلاحیت
overhead clearance
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
security clearance
تایید صلاحیت کردن
presumption of clearance
اصل برائت
presumption of clearance
فرض برائت درامور مدنی
road clearance
انضباط و نظم حرکت در جاده
road clearance
تخلیه کردن جاده
minimum clearance
حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
mine clearance
مین روبی کردن
mine clearance
پاک کردن مین
terrain clearance
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
excess clearance
تولرانس زیاده از حد
fitting clearance
بازی مناسب
flight clearance
اجازه پرواز
flight clearance
تعیین امنیت پرواز
height clearance
ارتفاع مجاز
security clearance
داشتن صلاحیت خدمتی
security clearance
برگ عدم سوء پیشینه
road clearance
تخلیه جاده
crest clearance
بازی نوک پیچ
clearance sales
فروش به منظور تصفیه حراج
clearance space
چاک
approach clearance
اجازه فرود
approach clearance
اجازه تقرب
clearance sale
فروش به منظور تصفیه حراج
hot valve clearance
فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
site
تراز
site
پایه
site
زمین محل احداث بنا
site
پایگاه
site
پادگان
site
موضع
on site
در محل
site
محل دستگاه تراز
site
جا
site
محل
site
مقر
site
مکان
site
زمین زیر ساختمان
site
کارگاه ساختمانی
on site
پای کار
on site
در جا
site
قرار داشتن مستقر بودن
site
موقعیت
site
محلی که پایه چیزی باشد
site
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
site
ایستگاه
y site
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
x site
سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
site
محل محوطه کار
site
زمین ساختمانی
x site
انبار موقت
bankers automated clearance system
سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
air traffic control clearance
اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
archeological site
چشمه
[باستان شناسی]
site scale
طبله تراز
site scale
دستگاه تراز توپ
archeological site
منبع
[باستان شناسی]
site of the find
منبع
[باستان شناسی]
site of the find
چشمه
[باستان شناسی]
site plan
نقشه محل
Is there a camp site near here?
آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
site survey
برداشت نقشه تکهای از زمین
site plan
نقشه جایگاه
site office
دفتر مشاوراملاک
site office
دفتر ساختمانی
site manager
رئیس کارگاه
site poll
قرار دادن تمام ترمینال ها یا وسایل در یک محل
site license
مجوز درون سازمانی
site inspection
معاینه محل
site engineering
مدیر ساختمان
site concrete
بتنی که در پای کار ساخته شود
site prefabrication
پیش ساختن در پای کار
site building
زمین ساختمانی
site building
زمین زیربنا
This is the site for a new scool .
اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
Is there a camp site near here?
آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
building site
کارگاه ساختمانی
destruction site
منطقه تخریب مهمات محل تخریب
destruction site
منطقه تخریب
dam site
محل بند
dam site
جای بند محل سد
dam site
جای سد
dam site
بندگاه
crossing site
محل پایاب
crossing site
محل گذار
crossing site
محل عبور اجباری
central site
سایت مرکزی
beta site
محل بتا
beta site
ن شود
angle of site
زاویه تراز
active site
موضع فعال
active site
محل فعال
building site
عرصه
hardened site
پایگاه مقاوم
hardened site
حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
remote site
محل دور افتاده
line of site
خط توپ هدف
line of site
خط تراز یا مبنای افق توپ
loading site
سکوی بارگیری
loading site
محل بارگیری
on site concrete
بتن ساخته شده در کارگاه
plane of site
سطح قائم مار بر سکوی تیر
reconstitution site
قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
launching site
محل پرتاب
launching site
سکوی پرتاب موشک
height of site
ارتفاع سکوی موشک یاموضع
hot site
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
height of site
ارتفاع ایستگاه
height of site
ارتفاع پایگاه
landing site
پایگاه فرود
landing site
محل فرود
lattice site
جایگاه شبکه
complementary angle of site
تصحیح تکمیلی تراز
graphical site table
خط کش تراز
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house).
این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products.
این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com