English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (7 milliseconds)
English Persian
site license مجوز درون سازمانی
Other Matches
license اجازه
license مجوز
license جواز
license اجازه نامه
license گواهی نامه
license تصدیق
license پروانه
license پروانه دادن مرخص کردن
license اجازه رفتن دادن
license جواز شغل
license پروانه جواز
license plates پلاک
license plates نمرهی اتومبیل
license plate پلاک
license plate نمرهی اتومبیل
to license a book اجازه چاپ کتابی را دادن
software license مجوز نرم افزار
software license امتیاز نرم افزار
license contract قرارداد اجازه استفاده
to license a play اجازه نمایش داستانی را دادن
open general license اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
transfer license plate [American E] پلاک انتقال
to pass your driver's license test at the first attempt آزمون گواهینامه رانندگی را بار اول قبول شدن
site پایه
on site پای کار
site تراز
on site در جا
on site در محل
site موضع
site کارگاه ساختمانی
site جا
site محل
site مقر
site مکان
x site انبار موقت
x site سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
y site نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
site زمین زیر ساختمان
site محل دستگاه تراز
site زمین ساختمانی
site قرار داشتن مستقر بودن
site زمین محل احداث بنا
site پادگان
site پایگاه
site محل محوطه کار
site محلی که پایه چیزی باشد
site مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
site ایستگاه
site موقعیت
site inspection معاینه محل
site plan نقشه جایگاه
site office دفتر مشاوراملاک
site office دفتر ساختمانی
site manager رئیس کارگاه
site concrete بتنی که در پای کار ساخته شود
site clearance تخلیه کارگاه
site engineering مدیر ساختمان
site poll قرار دادن تمام ترمینال ها یا وسایل در یک محل
site of the find منبع [باستان شناسی]
archeological site چشمه [باستان شناسی]
site of the find چشمه [باستان شناسی]
Is there a camp site near here? آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
Is there a camp site near here? آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
This is the site for a new scool . اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
site plan نقشه محل
site survey برداشت نقشه تکهای از زمین
site scale دستگاه تراز توپ
site scale طبله تراز
site prefabrication پیش ساختن در پای کار
archeological site منبع [باستان شناسی]
site building زمین ساختمانی
building site عرصه
destruction site منطقه تخریب مهمات محل تخریب
destruction site منطقه تخریب
dam site محل بند
dam site جای بند محل سد
dam site جای سد
dam site بندگاه
crossing site محل پایاب
crossing site محل گذار
building site کارگاه ساختمانی
crossing site محل عبور اجباری
central site سایت مرکزی
beta site محل بتا
beta site ن شود
angle of site زاویه تراز
active site موضع فعال
active site محل فعال
hardened site پایگاه مقاوم
hardened site حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
height of site ارتفاع ایستگاه
site building زمین زیربنا
line of site خط توپ هدف
line of site خط تراز یا مبنای افق توپ
loading site سکوی بارگیری
loading site محل بارگیری
on site concrete بتن ساخته شده در کارگاه
plane of site سطح قائم مار بر سکوی تیر
reconstitution site قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
launching site محل پرتاب
launching site سکوی پرتاب موشک
height of site ارتفاع پایگاه
height of site ارتفاع سکوی موشک یاموضع
hot site یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
landing site پایگاه فرود
landing site محل فرود
lattice site جایگاه شبکه
remote site محل دور افتاده
complementary angle of site تصحیح تکمیلی تراز
graphical site table خط کش تراز
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house). این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products. این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com