English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (9 milliseconds)
English Persian
slip regulator تنظیم کننده لغزش
Other Matches
regulator تنظیم کننده
regulator تعدیل کننده
regulator رگولاتور
regulator نافم
regulator متعادل کننده
regulator سوپاپ نافم
regulator الت تعدیل
tirrill regulator نافم ارتعاشی
regulator first stage صفحهنمایشنخستینرگلاتور
induction regulator تنظیم کننده ولتاژ القائی
frequency regulator رگولاتور فرکانس
field regulator تنظیم کننده میدان
field regulator نافم میدان
medical regulator تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
current regulator نافم شدت
induction regulator نافم ولتاژ القائی
line regulator تنظیم کننده
line regulator ولتاژ شبکه رگولاتور خط
load regulator نافم بار
speed regulator نافم سرعت
voltage regulator تنظیم کننده اختلاف سطح
voltage regulator نافم ولتاژ
voltage regulator رگولاتور ولتاژ
voltage regulator تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
voltage regulator تنظیم کننده ولتاژ
window regulator وسیله تنظیم پنجره
emergency regulator تنظیمکنندهفوری
relay regulator افتامات
pressure regulator شیر فشار شکن
pressure regulator شیر تنظیم
potential regulator رگولاتور ولتاژ
potential regulator نافم ولتاژ
main regulator تنظیم کننده محور اصلی
load regulator رگولاتور بار تنظیم کننده بار
speed regulator تنظیم کننده سرعت
torque regulator تنظیم کننده گشتاور پیچشی
carbon pile regulator نافم کربنی
oxygen supply regulator کنترلکنندهذخیرهاکسیژن
contact voltage regulator نافم ولتاژ با کنتاکت
rotary type regulator رگولاتورنوع گردان
rotary type regulator تنظیم کننده گردان
constant voltage regulator ولتپای
barrel offtake regulator دهانه ابگیر با لوله دریچه دار
constant current regulator تنظیم با امپر ثابت
induction voltage regulator نافم ولتاژ القائی
pressure demand regulator رگولاتورتنظیمفشار
induction voltage regulator نافم ولتاژ با القا
stitch length regulator منظمکنندهاندازهدوخت
constant potential regulator ولتپای
carbon pile voltage regulator تنظیم کننده ولتاژ زغالی
aerofoil type offtake regulator دهانه ابگیر خودکار با جریان معکوس به فرم ائرودینامیک
slip لغزیدن
slip شیب
slip اشتباه کردن
let slip ول کردن
let slip ازاد کردن
slip جدا شدن لنگر اززمین
let slip از دست دادن
slip لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slip سرخوردن منحرف شدن از مسیر
slip ازقلم انداختن
to slip off or away جیم شدن
to slip off or away نادیده رفتن
to let slip از دست دادن
slip قلمه سرخوری
slip گمراهی
slip اشتباه لیزی
slip سهو
slip تکه کاغذ
slip زیرپیراهنی
to let slip سردادن
slip گریختن سهو کردن
slip لیز خودن
slip نسل لغزیدن
slip اولاد
slip نهال
slip روکش متکا
slip ملافه
slip خطا
to let slip رهاکردن
slip خفت
slip اشتباه در نقشه خوانی
slip خطا در بافت
slip صورت
slip فهرست
slip روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
slip on لباس گشاد
to let something slip چیزی را نادیده گرفتن
slip-up شکست خوردن
slip up اشتباه کردن
slip لغزش
to let something slip چیزی را زیر سبیلی رد کردن
slip محل توپگیر پشت محافظ میله
slip up شکست خوردن
slip up سرخوردن
slip پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slip سریدن
slip-up سرخوردن
slip-up اشتباه کردن
slip یادداشت
to give one the slip کسیراازخودوا کردن
slip sheet صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
slip sheet صفحه اضافی
slip stitch بخیه نامریی
slip-on pyjamas بیژامهراحتی
to give one the slip از دست کسی گریختن
to make a slip خطا کردن
To let something slip thru ones fingers . چیزی را از کف دادن
To slip away . To dash out . قا چاق شدن ( بی خبر رفتن )
give someone the slip <idiom> از کسی فرار کردن
half-slip زیرداخلی
foundation slip زیرپوشبندی
slip of the tongue <idiom> حرفی رانسنجیده زدن
slip one's mind <idiom> فراموش شده
slip of the tongue <idiom> اشتباه لپی
pink slip <idiom> برگه اخراج از شغل
turn and slip زاویه دور زدن و لغزش مسیر هواپیما
towing slip خفت یدک
to make a slip لغزش خوردن
paying-in slip فرمیکهدرزمانپرداختپولیاکشیدنچکپرمیکنید
slip-ons لباس گشاد
free from slip خالی از لغزش
free from slip بدون لغزش
half slip ژوپن
half slip زیر پیراهنی
land slip ریزش سنگ از کوه
snow slip بهمن
leg slip محل توپگیر پشت میله دار
deposit slip اعلامیه پرداخت سپرده
pillow slip روبالش
pillow slip جلدبالش .
forward slip جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
forward slip پیش افتادگی
slip rings حلقههای لغزان
slip road سربالایی اتصال
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road فرازبند
slip-ups سرخوردن
slip-ups اشتباه کردن
slip-ups شکست خوردن
Freudian slip لغزش فرویدی
billet slip کارت محلهای افراد
billet slip لوحه اسکان افراد
black slip خفت پران
riding slip خفت احتیاطی
slip rope مهاری که دوسرش درکشتی ومیانش بکرانه بسته باشد.....کشتی رها شود
slip gelley رانگا
slip gelley رامکا
slip joint اتصال ازاد
slip knot گره خفت
slip knot گره زود گشا
slip of the pen سهو قلم
slip of the tongue لغزش زبان
slip plane سطح لغزش
slip proof مقام در برابر لغزش
slip ring حلقه سایشی
slip ring اسلیپ رینگ
slip formwork قالب بندی لغزان
slide slip سردادن هر دو اسکی با هم ازپهلو
slip band نوار لغزش
side slip بچه حرامزاده
side slip یک برشدن یا سر خوردن
slip carriage واگنی که از قطار راه اهن ول میشود
sick slip برگ اعزام به بیمارستان
slip casting روش ریخته گری لغزشی
screw slip خفت پیچی
slip form قالب لغزنده
anti-slip shoe پایهضدلغزش
slip ring motor موتور القائی با حلقه لغزان
to get [be given] the pink slip [American E] <idiom> برگه اخراج از شغل را گرفتن [اصطلاح روزمره]
anti slip plate ورقه ضد لغزش
Slip of the tongue (pen). اشتباه لفظی (نگارشی )
To miss the bus . To slip up . قافیه را باختن
Why did you let it slip thru your fingers ? Why did you lose it for nothing ? چرا گذاشتی مفت ومسلم از دستت برود
slip-stitched seam کوکشیبداردرز
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
slip joint pliers نوعی انبردست
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> از این ستون به آن ستون فرج است
anti-slip foot پایه ضد لغزش
slip ring induction motor موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
Do not let this opportunity slip.Do not lose ( pass up ) this opportunity . این فرصت را از دست ندهید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com