English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (8 milliseconds)
English Persian
slip stitch بخیه نامریی
Other Matches
stitch بخیه زدن
stitch کوک
stitch بخیه جراحی بخیه زدن
stitch بخیه
bullion stitch گرهفرانسویچندقلو
cable stitch بافتمارپیچ
rib stitch بافتکشبافت
stitch selector انتخابگردوخت
fishbone stitch کوکاستخوانی
chain stitch بافت زنجیری
moss stitch بافتخزهای
chevron stitch دوختزیکزال
herringbone stitch کوکجناقی
garter stitch بافترو
basket stitch بافتحصیری
to put a stitch بخیه زدن
stitch patterns انواعبافت
cross stitch بخیه دوزی بچپ وراست
purl stitch قلاب یا کوک چپ وراست
running stitch کوک کوچک زیر و روی پارچه
stitch weld جوش بخیهای
stitch welding جوش زنجیرهای
tent stitch کوک اریب
chain stitch گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
stocking stitch بافترو
to put a stitch بخیه کردن
reverse stitch button دکمهوارونهکنندهدوخت
French knot stitch گرهفرانسوی
a stitch in time saves nine <proverb> علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
stitch width selector انتخابگرعرضیدوخت
stitch pattern memory حافظهبافتودوخت
stitch length regulator منظمکنندهاندازهدوخت
stitch control buttons دکمههایریزودرشتبافت
Romanian couching stitch کوکگرهایرومانی
long and short stitch کوکه ای کوتاه بلند
Oriental couching stitch کوکهایمشبکی
to let something slip چیزی را نادیده گرفتن
slip خطا در بافت
let slip از دست دادن
let slip ازاد کردن
let slip ول کردن
to let something slip چیزی را زیر سبیلی رد کردن
to slip off or away جیم شدن
to slip off or away نادیده رفتن
to let slip رهاکردن
to let slip سردادن
slip اشتباه در نقشه خوانی
to let slip از دست دادن
slip up سرخوردن
slip محل توپگیر پشت محافظ میله
slip خفت
slip شیب
slip-up شکست خوردن
slip لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slip سرخوردن منحرف شدن از مسیر
slip جدا شدن لنگر اززمین
slip لغزیدن
slip سریدن
slip on لباس گشاد
slip up اشتباه کردن
slip up شکست خوردن
slip-up سرخوردن
slip-up اشتباه کردن
slip روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
slip پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slip فهرست
slip صورت
slip یادداشت
slip ازقلم انداختن
slip اشتباه کردن
slip ملافه
slip زیرپیراهنی
slip اولاد
slip تکه کاغذ
slip قلمه سرخوری
slip نهال
slip گمراهی
slip اشتباه لیزی
slip سهو
slip گریختن سهو کردن
slip لیز خودن
slip روکش متکا
slip نسل لغزیدن
slip لغزش
slip خطا
turn and slip زاویه دور زدن و لغزش مسیر هواپیما
slip road سربالایی اتصال
slip-ons لباس گشاد
towing slip خفت یدک
slip of the tongue <idiom> اشتباه لپی
slip-on pyjamas بیژامهراحتی
paying-in slip فرمیکهدرزمانپرداختپولیاکشیدنچکپرمیکنید
To let something slip thru ones fingers . چیزی را از کف دادن
To slip away . To dash out . قا چاق شدن ( بی خبر رفتن )
slip gelley رامکا
give someone the slip <idiom> از کسی فرار کردن
pink slip <idiom> برگه اخراج از شغل
half-slip زیرداخلی
slip of the tongue <idiom> حرفی رانسنجیده زدن
foundation slip زیرپوشبندی
slip one's mind <idiom> فراموش شده
slip casting روش ریخته گری لغزشی
to make a slip خطا کردن
to make a slip لغزش خوردن
free from slip خالی از لغزش
riding slip خفت احتیاطی
slip-ups سرخوردن
screw slip خفت پیچی
sick slip برگ اعزام به بیمارستان
deposit slip اعلامیه پرداخت سپرده
side slip بچه حرامزاده
slide slip سردادن هر دو اسکی با هم ازپهلو
slip band نوار لغزش
billet slip کارت محلهای افراد
slip carriage واگنی که از قطار راه اهن ول میشود
forward slip پیش افتادگی
slip-ups اشتباه کردن
pillow slip جلدبالش .
free from slip بدون لغزش
forward slip جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
half slip ژوپن
half slip زیر پیراهنی
land slip ریزش سنگ از کوه
snow slip بهمن
leg slip محل توپگیر پشت میله دار
Freudian slip لغزش فرویدی
slip-ups شکست خوردن
pillow slip روبالش
slip rings حلقههای لغزان
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
slip regulator تنظیم کننده لغزش
slip road فرازبند
slip ring حلقه سایشی
slip ring اسلیپ رینگ
to give one the slip کسیراازخودوا کردن
billet slip لوحه اسکان افراد
side slip یک برشدن یا سر خوردن
to give one the slip از دست کسی گریختن
slip rope مهاری که دوسرش درکشتی ومیانش بکرانه بسته باشد.....کشتی رها شود
slip sheet صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
slip proof مقام در برابر لغزش
slip form قالب لغزنده
slip formwork قالب بندی لغزان
slip gelley رانگا
slip joint اتصال ازاد
slip knot گره خفت
slip knot گره زود گشا
slip of the pen سهو قلم
slip of the tongue لغزش زبان
black slip خفت پران
slip plane سطح لغزش
slip sheet صفحه اضافی
To miss the bus . To slip up . قافیه را باختن
to get [be given] the pink slip [American E] <idiom> برگه اخراج از شغل را گرفتن [اصطلاح روزمره]
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> از این ستون به آن ستون فرج است
slip ring motor موتور القائی با حلقه لغزان
anti slip plate ورقه ضد لغزش
slip joint pliers نوعی انبردست
slip-stitched seam کوکشیبداردرز
anti-slip shoe پایهضدلغزش
Slip of the tongue (pen). اشتباه لفظی (نگارشی )
Why did you let it slip thru your fingers ? Why did you lose it for nothing ? چرا گذاشتی مفت ومسلم از دستت برود
anti-slip foot پایه ضد لغزش
slip ring induction motor موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
Do not let this opportunity slip.Do not lose ( pass up ) this opportunity . این فرصت را از دست ندهید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com