Dictiornary-Farsi | southern lights | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 60 (1 milliseconds)

English	Persian
southern lights	شفق جنوبی


Other Matches

southern	جنوبی
southern	اهل جنوب
southern	جنوبا بطرف جنوب
southern cross	crux
southern cross	چلیپا
southern crown	اکلیل جنوبی
southern dawn	شفق جنوبی
southern dawn	سپیده جنوبی فجر جنوبی
southern cross	صلیب جنوبی
southern light	شفق جنوبی
southern light	سپیده جنوبی فجر جنوبی
Southern hemisphere	نیمکرهجنوبی
lights	ریه جانوران
According to my lights .	تا آنجا که عقلم قد می دهد
lights out	ساعت خواب
lights out	علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
lights	شش
pilot lights	پیلوت
pilot lights	شمعک
pilot lights	افروزک
leading lights	چشم و چراغ
leading lights	شمع محفل
leading lights	عضو مهم
northern lights	نور فجر شمالی
red lights	چراغ سمت چپ
front lights	چراغهایجلو
indicator lights	نورهایراهنما
According to his own lights , he was doing nothing wrong at all.	آن طور که عقلش قد می داد اعمالش صحیح بنظرش می آمد
red lights	چراغ قرمز
fairy lights	چراغهایتزئینیرنگی
bright lights	شهربازیبزرگیکهدرآنوسایلبازیزیادیدرآنیافتمیشود
warning lights	چراغهشدار
red lights	چراغ خطر
rear lights	چراغهایعقب
polar lights	نورقطبی
brake lights	چراغ های ترمز
tail lights	چراغ عقب ماشین
battle lights	چراغهای جنگی
northern lights	شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
list of lights	کتاب چراغها
battle lights	چراغ خاموشی شبانه
breakdown lights	چراغهای عدم کنترل
high lights	موضوعات مهم مطالب مهم
high lights	نکات مهم
contact lights	چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
northern lights	سپیده شمالی فجر شمالی
running lights	فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
side lights	چراغهای طرفین ناو
side lights	چراغ دریانوردی طرفین ناو
battle lights	چراغ پلیس
riding lights	چراغ لنگر
gas lights	نور یا روشنایی گازی
gas lights	چراغ گازی
traffic lights	چراغ راهنمایی
The lights of the aircraft were blinking.	چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
To turn off the lights. (T. V. ,radio).	چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
Turn left at the traffic lights.	از چراغ راهنمایی به دست چپ بپیچید.
dimmed headlights [lights] [American English]	نور پایین [خودرو]
dipped headlights [lights] [British English]	نور پایین [خودرو]