Dictiornary-Farsi | square root of | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 208 (2 milliseconds)

English	Persian
square root of	جذرعددی


Search result with all words

square root	جذر
square root	ریشه دوم
root mean square	ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
root mean square error	جذر میانگین مجذور خطا
root mean square velocity	جذر میانگین مجذور سرعت
square root method	روش جذرگیری
square root key	دکمهرادیکال
Other Matches

root	از عددی ریشه گرفتن
root	دادزدن
root	ریشه دار کردن
root	غریدن
root	ریشه کن کردن
root	سرچشمه زمینه
root	اساس
root	بنیان پایه
root	بنیاد
root	اصول
root	اصل
root	بن
root	بیخ
to root up	ریشه کن کردن
to root up	قلع وقمع کردن
root up	ریشه کن کردن
to take root	ریشه زدن
to take root	ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
root	گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
root	توان کسری یک عدد
root	بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
root	عدد به توان یک دوم . جذر یک عدد
root	جذر
root	ریشه گرفتن
root	پای دندانه
root	پایه
to root up	از ریشه دراوردن
root	ریشه
to take root	ریشه کردن
root	ریشه [ریاضی]
to root	گاییدن
to root	سپوختن
root	جذر [ریاضی]
to take the n-th root	جذر [ان] ام یک عدد را گرفتن [ریاضی]
To get to the root of something.	ته وتوی چیزی را درآوردن
root out	ریشه کن کردن
root name	نام اصلی
to root	کردن
to take the n-th root	ریشه [ان] ام یک عدد را گرفتن [ریاضی]
orris root	ریشه بنفشه
strike root	ریشه زدن
strike root	ریشه کردن گرفتن
root valve	شیر اصلی
rush root	ریشه اریسا
to strike root	ریشه زدن
squar root	جذر
squar root	ریشه دوم
rush root	ریشه ایرسا
orris root	بیخ بنفشه
root and branch	ازریشه
root and branch	اساسا
root section	مقطع ریشه
root of title	منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
root of the weld	ریشه جوش
root graft	پیوند ریشهای
root directory	دایرکتوری ریشه
root directory	دایرکتوری اصلی
root circle	دوره پای دندانه
root and seed	اصله و حبه
root segment	بخش اصلی
root of title	منشاء مالکیت
root and branch	کاملا
root segment	قطعه ریشهای
sweet root	سوس
sweet root	شیرین بیان
root canal	کانالریشه
root hairs	موهایریشه
root of nail	ریشهناخن
root system	سیستمریشه
root vegetables	سبزیجاتریشهای
secondary root	دومینریشه
sensory root	ریشهحسی
root of the matter	اصل مطلب
root of a function	ریشه تابع [ریاضی]
root of a function	صفر یک تابع [ریاضی]
to extract a root	ریشه گرفتن [ریاضی]
primary root	ریشهاولیه
posterior root	ریشهخلنی
motor root	ریشهمتحرک
tap root	ریشه عمودی
tap root	ریشه اصلی
the root of a tree	ریشه درخت
the root of a word	ریشه واژه
the root of a word	اصل کلمه
the root of dispute	مایه نزاع
to strike root	ریشه گرفتن ریشه دواندن
to strike root	ریشه کردن پابرجاشدن
to strike root	برقرارشدن
ventral root	ریشه قدامی
wing root	ریشه بال
anterior root	ریشهپیشین
to extract a root	جذرگرفتن [ریاضی]
characteristic root	مشخصه مقدار
insane root	سیکران
imaginary root	ریشه ی موهومی
imaginary root	ریشه ی انگاری
goat root	عجرم
gentian root	بیخ جنتیانا
gentian root	کوشاد
root beers	مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
firtree root	ریشه صنوبری
root beer	مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
cube root	ریشه سوم
chiretta root	نی نهاوندی
china root	چوب چینی
cube root	کعب
cube root	ریشه سوم کعب
cube root	ریشه مکعب
insane root	بذر البنج
insane root	بذر البنگ
chiretta root	جرانه
root crop	محصولات دارای ریشههای خوراکی
root crops	محصولات دارای ریشههای خوراکی
burdock root	اراقیطون
characteristic root	ویژه مقدار
burdock root	ریشه بابا ادم
musk root	گیاه مشکین
musk root	ریشه مشک
bulb root	وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
blade root	ریشه تیغه
four-square	پابرجا
four-square	رک و راست
four-square	بیشیله پیله
four-square	راستگو
four-square	قرص
four-square	صادق
four-square	چهارگوش
four-square	بیرودربایستی
four-square	صریح
four-square	محکم
all square	مساوی
four-square	چهار گوشهی کامل
three square	سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
three square	بشکل مثلث
three square	دارای سه ضلع مساوی
try square	گونیای فلزی
by the square	بدقت
t square	خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
t square	خطکش چلیپایی
square	مرتب کردن کلاه
four-square	کاملا مربع
four-square	استوار
four-square	مصمم
square away <idiom>	برنامه ریزی کردن
square one <idiom>	درآغاز
square	چهارگوش کردن مربع کردن
square	راست حسینی
to square up	خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
square	برابر
square	عادلانه
square	منظم حسابی
square	منصف
square	جذر میدان
square	مجذور
square	مربع توان دوم
square	گوشه دار
square	بتوان دوم بردن مجذور کردن
square	وفق دادن
square	جوردراوردن
four-square	پراراده
four-square	به طور صریح
four-square	با صراحت
four-square	رک
four-square	مصممانه
square	خانه شطرنج
square	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square	به یک طرف میله وعمود به ان
square	مساوی
square	گونیا
square	چهار گوش
square	مربع
square	واریز کردن
square	چارگوش
on the square	بدرستی
out of square	کج
out of square	خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
square in	پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
on the square	بدون کجی
on the square	بانصاف
square away	سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
mean square	یک مربع حسابی
by the square	مطابق نمونه
square out	ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
by the square	درست
root canal therapy	روت کانال تراپی [دندان پزشکی]
root canal procedure	درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal therapy	درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal procedure	روت کانال تراپی [دندان پزشکی]
root canal procedure	عصب کشی [روت کانال] [دندان پزشکی]
root canal therapy	عصب کشی [روت کانال] [دندان پزشکی]
owner of root or seed	مالک اصله یا حبه
The root of exisiting differences.	ریشه اختلافات موجود
the root of all kinds of evil	سرچشمه همه بدیها منشاهمه فسادها
dried root of rhubard	ریوند
root-hair zone	بخشموییریشه
Money is the root of all evil.	پول وثروت ریشه تمام فسادها است
Remove something root and branch.	چیزی را از ریشه وبن نابود کردن
This idea took root in my mind.	این نظریه درفکرم ریشه گرفت
square number	مربع کامل [ریاضی]
flight square	خانه فرار شطرنج