Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
standard free energy of formation
انرژی ازاد تشکیل استاندارد
Other Matches
standard heat of formation
گرمای تشکیل استاندارد
bond formation energy
انرژی تشکیل پیوند
free energy
انرژی ازاد
gibbs free energy
انرژی ازاد گیبس
formation
یکان
formation
ارایش جنگی
formation
سازمان دادن نیرو تشکیل دادن صورت بندی
formation
فرم
formation
ارایش یکان ترتیب نیرو
formation
ساخت
formation
ارایش
formation
ساختمان تشکیلات
formation
احداث
formation
صف ارایی تشکیل
formation
رشد
formation
ترتیب قرارگرفتن
formation
شکل گیری
formation
تکوین
formation
زیرگاه
formation
سازند
formation
شکل
formation to right
ارایش پله به راست یا پله به چپ
formation
برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
formation
صورت بندی
column formation
آرایش ستون
capital formation
تشکیل سرمایه
back formation
لغت سازی اشتقاق لغات از یکدیگر
tactical formation
یکان تاکتیکی صورت بندی تاکتیکی
blitz formation
فرم پیادهای اذرخش وار
back formation
اشتقاق معکوس
closed formation
فرم بسته پیادهای
combat formation
ارایش رزمی
concept formation
تکوین مفهوم
diamond formation
ارایش لوزی
diamond formation
ارایش لوزی شکل گسترش لوزی
slot formation
نوعی طرح تهاجمی
stonewall formation
اسکلت پیادهای دیوار سنگی
tactical formation
ارایش تاکتیکی
reaction formation
واکنش وارونه
overall formation constant
ثابت تشکیل کلی
image formation
تصویر سازی
mass formation
ارایش توده
mass formation
ارایش هجومی انبوه
image formation
تولید تصویر تصویر
image formation
تصویر سازی
heat of formation
گرمای تشکیل
enthalpy of formation
انتالپی تشکیل
habit formation
شکل گیری عادت
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
formation in cutting
فرم صندوقهای تو گود زیرگاه صندوقهای
formation constant
ثابت تشکیل
flush formation
فرم بی بعد
reticular formation
ساخت شبکهای
flush formation
زیرگاه همتراز
trail formation
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
wedge formation
ارایش مثلث
shore formation
ته نشست دریاچهای
stepwise formation constant
ثابت تشکیل مرحلهای
domestic capital formation
تشکیل سرمایه داخلی
molar heat of formation
گرمای مولی تشکیل
rate of capital formation
نرخ تشکیل سرمایه
molar enthalpy of formation
انتالپی مولی تشکیل
hanfman kasanin concept formation test
ازمون هانفمان- کاسانین برای شکل گیری مفهومها
standard
همسان
standard
نشان پرچم
standard
قانونی
standard
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard
کالای جانشین رزمی
standard
همشکل
standard
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard
همگون یکنواخت یکجور
standard
یکسان معیار
standard
استانده
standard
نورم مقیاس
standard
طبیعی یا معمولی
standard
عیار قانونی استاندارد مقرر
standard
نمونه قانونی
standard
متعارف
standard
متعارفی
standard
نمونه قبول شده معین
standard
متداول
standard
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard
مرسوم
standard
مقرر قانونی
standard
قالب
standard
الگو
standard
استاندارد همگون
standard
استاندارد
standard
معیار
standard
قسمت ساکن دستگاه
standard
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard
واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard
اولین مگا بایت حافظه در PC.
standard
اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard A
استانداردA
standard
متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standard
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard
سنجه
standard
معمولی
standard form
صورت متعارف
basic standard
استاندارد اولیه
american standard
کد استانداردامریکایی برای مبادله اطلاعات
standard feature
خصیصه متعارف
standard error
خطای پایه
standard error
خطای استانده
standard load
بار تنظیم شده
american standard
Interchange forInformation Code
standard function
تابع استاندارد
standard gauge
اندازه معمولی
standard error
خطای معدل
standard interface
واسطه استاندارد
standard interface
رابط استاندارد
standard language
زبان متعارف
standard of living
معیار زندگی
standard item
اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
floor standard
چراغ پایه دار
per standard compass
برحسب قطب نمای استاندارد
performance standard
معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
portable standard
چراغ مطالعه
portable standard
چراغ ایستا
primary standard
استاندارد اولیه
resistance standard
مقاومت استاندارد
standard resistor
مقاومت استاندارد
secondary standard
استاندارد ثانویه
standard score
نمره معیار
silver standard
واحد پول نقره
silver standard
استاندارد نقره
paper standard
پول رایج مملکت
magnetic standard
اهنربای استاندارد
floor standard
لامپ پایه دار
frequency standard
استاندارد فرکانس
gold standard
واحد طلا
gold standard
پایه طلا
gold standard
نظام پولی طلا
gold standard
نظام پایه طلا
escort of the standard
گارد پرچم
escort of the standard
گارد محافظ پرچم
inductance standard
اندوکتانس
inductance standard
متعارف اندوکتانس
living standard
سطح زندگی
standard error of mean
خطای معیار میانگین
ST0 standard
استاندارد واسط دیسک که در IBM PC استفاده میشود , سافت Seaglt
standard costs
هزینههای استاندارد
standard costs
هزینههای نرمال
standard deviation
انحراف معیار
calibration standard
استانداردتنظیم
calibration standard
اندازه کالیبراسیون
calibrating standard
تنظیم شده به صورت استاندارد
standard error
خطای معیار
standard error
خطای استاندارد
standard conditions
شرایط متعارفی
standard condition
شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard atmosphere
اتمسفر استاندارد
standard atmosphere
اتمسفر
standard bar
میله استاندارد
de facto standard
سسهای اعتبار به آن ندارد
standard bar
میله معمولی
standard bred
اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
standard brick
اجر معمولی
standard candle
شمع استاندارد
standard cell
پیل استاندارد
standard compass
قطبنمای اصلی مغناطیسی
standard condition
شرایط استاندارد
bimetallic standard
پایه پولی دو فلزی
standard of living
استاندارد زندگی
standard section
پروفیل استاندارد
standard pascal
پاسکال استاندارد
standard specification
مقررات استاندارد
standard subroutine
زیرروال متعارف
standard ohm
اهم استاندارد
standard motor
موتور معمولی
standard metre
متر قانونی یا قبول شده
standard time
وقت بین المللی
standard time
ساعت بین المللی ساعت استاندارد
standard time
زمان استانده
standard measure
اندازه استاندارد
standard load
بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standard time
زمان رسمی
standard penetration
ازمایش نفوذی استاندارد
standard pitch
گام استاندارد
standard rudder
51 درجه سکان
standard rate
نرخ استاندارد
standard solution
محلول استاندارد
standard specification
دستورات استاندارد
standard bearer
پرچم دار
standard bearer
علمدار
standard stimulus
محرک معیار
standard bearer
پیشوا
standard bearers
پرچم دار
standard bearers
علمدار
standard bearers
پیشوا
standard price
قیمت پایه
standard price
قیمت استاندارد
standard trench
سنگر معمولی
standard lens
نفراستاندارد
standard method
روش استانده
wage standard
دستمزد استانده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com