English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (1 milliseconds)
English Persian
statute of fraud قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
Other Matches
statute قانون موضوعه
statute قانون
statute حکم اساسنامه
statute قانون مدون
statute احکام قانونی
statute فریضه
statute قانونی اساسنامه شرکت
fraud سوء استفاده
fraud پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها
fraud دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
fraud تقلب کلاهبرداری
fraud تدلیس جزائی تدلیس مدنی
fraud احتیال
fraud فریب
fraud حیله
fraud کلاه برداری
fraud تقلب
fraud فن
fraud گوش بر شیاد
fraud کلاهبرداری
fraud حیله کلاهبرداری
fraud گول
fraud غبن
fraud کلاهبرداری کلاهبردار
statute mile میل رسمی معادل 0825 فوت
preamble of a statute مقدمه قانون
statute at large چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
statute labour بیگاری
statute labour کار اجباری
statute mile مایل رسمی
statute labour بیگار
statute of limitation مرور زمان
statute of limitations قانون مرور زمان
penal statute قانون جزایی قانون مجازات
penal statute قانون جزا
statute book کتاب نظامنامه
statute book کتاب قانون
statute book قوانین موضوعه
declaratory statute هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
declaratory statute قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
declaratory statute قانون اعلامی
barred by statute مشمول مرور زمان
option of fraud خیار تدلیس
constructive fraud کلاهبرداری اعتباری
pious fraud حیلهای که به دستاویزمذهبی برای مقاصد پیک مذهبی بکسی بزنند
constructive fraud منظورعملی است که به اعتبارقانون خاص عنوان کلاهبرداری بافته و از این نظر از کلاهبرداری واقعی وارادی متمایز است
presumption of fraud احتمال تقلب
gross fraud غبن فاحش
guilty of fraud محکوم به علت کلاهبرداری
It was all a fraud ( gimmeck ) . تمامش کلاهبرداری بود
Cheating( fraud) does not pay ( prosper). تقلب عاقبت ندارد
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com