Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
stock adjustment	تعدیل موجودی
stock adjustment	تطبیق موجودی
Other Matches
adjustment	رسیدگی
adjustment	همسازی
adjustment	تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
adjustment	تصفیه
self adjustment	انطباق خود بامحیط یا چیز دیگری
self adjustment	خودمیزانی
zero adjustment	تنظیم نقطه صفر
adjustment	میزان کردن
adjustment	سازگاری
adjustment	تعدیل
adjustment	تنظیم
adjustment	تنظیم کردن
adjustment	تسویه
adjustment	اصلاح
adjustment	میزان
adjustment	آلت تعدیل اسباب تنظیم
adjustment	تطبیق
precision adjustment	تنظیم دقیق تیر
purity adjustment	تنظیم خلوص
price adjustment	تعدیل قیمت
pressure adjustment	تنظیم فشار
precision adjustment	تنظیم دقیق
range adjustment	تنظیم برد
range adjustment	تنظیم مسافت
range of adjustment	ناحیه تنظیم
sight adjustment	تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
social adjustment	سازگاری اجتماعی
speed adjustment	تنظیم سرعت
vertical adjustment	تنظیم عمودی
vocational adjustment	سازگاری شغلی
volume adjustment	تنظیم شدت صوت
precision adjustment	تنظیم تیر دقیق
partial adjustment	تعدیل جزئی
partial adjustment	تطابق جزئی
halving adjustment	تنظیم نیم حبابها به منظورتراز کردن دستگاههای اندازه گیر
fine adjustment	تنظیم دقیق
automatic adjustment	تهاتر قهری
average adjustment	تصفیه خسارت
fine adjustment	تنظیم فریف
seasonal adjustment	تعدیلات فصلی
coincidence adjustment	تعیین مسافت به وسیله انطباق
coarse adjustment	نظم و ترتیب دانهای
air adjustment	تنظیم ترکش هوایی
air adjustment	تنظیم هوا
address adjustment	تعدیل نشانی
adjustment assistance	کمک تعدیلی
adjustment inventory	پرسشنامه سازگاری
adjustment mechanism	مکانیسم سازگاری
adjustment method	روش تعدیل
method of adjustment	روش تعدیل
manual adjustment	تنطیم دستی
adjustment of rools	تنظیم غلطک
carburetor adjustment	تنظیم کاربراتور
initial adjustment	تنظیم صفر
resistance adjustment	میزان پایداری
winding adjustment	تنظیم سیم پیچ
adjustment disorder	اختلالات سازگاری [روانشاسی]
elevation adjustment	تنظیم کننده بالابر
adjustment of fire	تنظیم تیر
depth adjustment	تنظیم عمیق
adjustment wheel	چرخ متحرک
adjustment slide	فلز متحرک
adjustment pedal	پدال متحرک
tension adjustment	میزان فشار
height adjustment	میزان ارتفاع
discipline and adjustment board	هیئت تدوین مقررات انضباطی
fluid adjustment screw	پیچگوشتی قابل تنظیم سیال
peaceful adjustment of disputes	تصفیه مسالمت امیز
height adjustment foot	پایه تنظیم ارتفاع
bunker adjustment factor	ضریب تعدیل سوخت
height adjustment screw	پیچ تنظیم ارتفاع
lateral-adjustment lever	سطح تنظیم جانبی
low load adjustment	تنظیم تعادل بارکم
shooting adjustment keys	دکمه
spreader adjustment screw	پیچ تنظیم پخش
flame adjustment wheel	چرخ تنظیم شعله
fine adjustment knob	دکمه تنظیم دقیق
bell adjustment inventory	پرسشنامه سازگاری بل
altitude fine adjustment	دستگاه تنظیم دقیق
height adjustment scale	پایه تنظیم ارتفاع
contract price adjustment	تعدیل قیمت قرارداد
depth-adjustment mechanism	طرز کار تنظیم عمیق
azimuth fine adjustment	تنظیم قوس صحیح
frog-adjustment screw	پیچ قلابی تنظیم کننده
blade height adjustment	پهنای تنظیم بلندی
contract price adjustment	رفع اختلاف در قیمت قرارداد
condenser adjustment knob	دکمه تنظیم تراکم
condenser height adjustment	تنظیم انقباض ارتفاع
exposure adjustment knob	دکمه نمایش تعداد فیلم
coarse adjustment knob	دکمه تنظیم زیرین
field lens adjustment	زمینه تنظیم لنز
viewfinder adjustment keys	دکمه یابنده هدف
azimuth adjustment slide rule	خط کش محاسبات تنظیم گرا
seat back adjustment knob	دکمه تنظیم پشتی صندلی
adjustment for horizontal-circle image	تنظیم افقی مرکز تصویر
full-load adjustment screw	پیچ تنظیم الکتریکی
adjustment for vertical-circle image	تنظیم عمودی مرکز تصویر
light-load adjustment screw	پیچ تنظیم فشار نور
take stock of <idiom>	شمردن فرصتها
stock	دسته ابزار و اسلحه
to take stock of	برانداز کردن
stock still	بی حرکت
stock still	بی جنبش
to have in stock	موجود داشتن
out of stock;ex stock	از موجودی یاذخیره
out of stock <adj.>	غیر موجودی کالا [در انبار]
take stock <idiom>	جمع بندی کردن
in stock <idiom>	روی بورس
stock	بدنه رنده
stock	قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
stock	انبار
stock	ذخیره ذخیره کردن
stock	اماد ذخیره
stock	انباشته انباره
stock	سهم
stock	به موجودی افزودن
stock	ذخیره کردن
stock	انبارکردن
stock	اماده
stock	پایه دسته ریشه
stock	درانبار
stock	میله لنگر
stock	موجودی
stock	موجودی کالا ذخیره
stock-still	بی جنبش
stock	دسته حدیده
stock	جامع نسب
stock	دودمان
stock	عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock	مال التجاره
stock	سهام
stock	رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stock	ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
stock	دسته چوب ماهیگیری
stock	عادی ازلحاظ مدل
stock	جوراب ساق بلند
stock	ذخیره اولیه
stock	دم دست
stock	ذخیره
stock	کنده
stock	موجودی ذخیره
stock-still	بی حرکت
stock	ماده اولیه
stock	: مایه
stock	موجودی موجودی کالا
stock	موجود
stock	قنداق تفنگ
stock	:حاضر
stock	تنه
stock	ته ساقه
stock	مواشی پیوندگیر
stock	سهام سرمایه
stock	نیا
stock	موجودی انبار
stock in trade	لوازم وابزار کار فوت وفن
stock funds	اعتبار خریدنقدی
stock in trade	مال التجاره
spares stock	موجودی لوازم یدکی
stock holder	سهامدار
stock holder	صاحب سهم
stock jobber	سفته باز
stock jobber	محتکر سهام دلال سهام
stock piling	ذخیره نمودن
stock piling	انبار کردن
stock number	شماره فنی انبار شماره انبار
stock level	سطح ذخیره انبار
stock level	سطح انبار
stock jobbing	سفته بازی
stock jobbery	سفته بازی
stock in trade	موجودی کالای مغازه
stock funds	اعتبار نقدی اماد
stock exchnge	بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
stock account	حساب موجودی
stock broker	کارگزار بورس
stock broker	دلال بورس
stock company	شرکت سهامی
stock certificate	گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
stock and die	دسته حدیده و حدیده
stock control	کنترل موجودی انبار
stock check	کنترل موجودی
stock broker	دلال سهام
stock bottle	شیشه ذخیره
stock control	کنترل ذخیره انبار
stock exchnge	بورس
stock evaluation	بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
stock accounting	حسابداری موجودی
stock accounting	حساب کالاهای موجود
stock audit	حسابرسی موجودی
stock dividend	سهام صادره بابت سود سهام
stock control	کنترل وسفارش موجودی انبار
stock control	کنترل موجودی
stock clerk	انباردار
outside [stock exchange] <adj.>	خارج از بورس [فروخته شده ]
take stock in (usually negative) <idiom>	باورداشتن
We dont have it in stock .	این جنس موجود نیست ( نداریم )
vine stock	نیایبرگمو
stock pot	قابلمهگود
dead stock	موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
stock number	شماره فنی جنس
laughing stock	مورد تمسخر

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com