Dictiornary-Farsi | street lighting | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 143 (2 milliseconds)

English	Persian
street lighting	روشنایی خیابان


Other Matches

lighting	روشنایی
lighting	تکنیک نور
lighting	نور
lighting	روشن سازی نورپردازی
lighting	سیستم روشنایی ماشین
lighting	احتراق
lighting	اشتعال نورافکنی
lighting	سایه روشن
lighting	چراغ بندی ماشین
lighting outlet	اتصال نور
lighting outlet	خروجی روشنایی
lighting mains	خط روشنایی اصلی
lighting mains	خط نور
lighting line	سیم روشنایی
lighting hours	زمان روشنایی یا سوختن
lighting filament	رشته ملتهب
lighting feeder	تهیه روشنایی
lighting equipments	الات و ادوات روشنایی
lighting engineering	مهندسی روشنایی
lighting engineering	تکنیک روشنایی
lighting effect	اثر روشنایی
lighting current	جریان نور
lighting cable	کابل نور روشنایی
lighting plant	تاسیسات روشنایی
lighting point	محل یا نقطه روشنایی
lighting grid	مدارشبکهیروشنایی
lighting technician	تکنسینروشنایی
track lighting	لامپشیار
strip lighting	نوعیسیستمروشنایی
room lighting	روشنایی اطاق
reduced lighting	حرکت با نور کم رانندگی با چراغ جنگی
reduced lighting	حرکت با چراغ کم نور
lighting unit	واحد روشنایی
lighting switch	کلید روشنایی
lighting source	منبع روشنایی
lighting set	دستگاه روشنایی
lighting scheme	نمودارروشنایی
lighting scheme	ترتیب روشنایی
lighting board	تختهروشنایی
lighting battery	باطری نور
lighting control	کنترل روشنایی
artificial lighting	روشنائی مصنوعی
direct lighting	روشن سازی غیرمستقیم
electric lighting	روشنایی
front lighting	روشنایی جلو ساختمان
direct lighting	روشنایی مستقیم
emergency lighting	روشنایی اضطراری
indirect lighting	روشنایی غیرمستقیم
lighting battery	باتری روشنایی
lighting transformer	مبدل روشنایی
indirect lighting	نور منعکس شده
indirect lighting	نور غیر مستقیم
train lighting battery	باتری روشنایی ترن
outdoor lighting fixtures	چراغهای روشنائی محوطه
semi indirect lighting	روشن سازی نیم مستقیم
lighting grid access	مدخلمدارشبکهیروشنایی
lighting board operator	اپراتورتنظیمفشارنور
lighting/camera control area	سطحکنترلدوربینروشنایی
street	راه
street value	پولیکهبابتدریافتموادمیشود
street	خیابانی جاده
street	خیابان
street	مسیر
street	کوی
street	کوچه
through street	راه ترانزیت
up the street	بالای خیابان
It's one-way street.	آن خیابان یک طرفه است.
an off street	کوچه فرعی
by street	کوچه پرت
tolay street on	تاکید کردن
tolay street on	باتکیه تلفظ کردن
Downing Street	خیابان داونینگ
to veer off the street	از جاده منحرف شدن [ترا فیک]
Downing Street	دولت انگلیس
Fleet Street	جراید لندن
Fleet Street	خیابان فلیت
Downing Street	نخست وزیر
Fleet Street	مطبوعات
street bet	شرطخیابانی
on easy street <idiom>	در رفاه
on easy street <idiom>	در ناز و نعمت
street traffic	رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
street traffic	ترافیک [جاده]
man in the street <idiom>	مردم عادی یا متوسط
on easy street <idiom>	پول کافی برای زندگی راحت داشتن
Do you have a street map?	آیا نقشه خیابانها را دارید؟
The store across the street.	فروشگاه آنطرف خیابان
This way please. store across the street.	بفرمائید از این طرف
Where does this street lead on to ?	این خیابان یکجا می خورد ؟
At the end of the street.	درته خیابان
street credibility	داراینقطهنظراتمشترک موردقبولعام
high street	خیاباناصلیشهر
street light	تیرچراغبرقخیابان
tolay street on	اهمیت دادن
Wall Street	مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
street crossing	چهارراه
street crossing	تقاطع
street car	تراموای
street car	راه اهن شهری
street betting	جرم قمار و شرط بندی درمعابر عمومی
street arab	بچه ولگرد
street arab	بچه کوچه گرد
stop street	خیابان فرعی
man in the street	ادم متعارفی
man in the street	فرد معمولی
lombard street	خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
in queer street	دچار رسوایی
in queer street	درمضیقه گرفتاربدهی
in queer street	درسختی یاتنگی
grub street	اشغال گذرنویسندگان
grub street	شاعرخانه
street gauge	الگوی سطح راه
street gutter	جوی
to get the key of the street	جای شب ماندن نداشتن
to get the key of the street	بی خانه بودن
street virus	ویروس معمولی
street railway	خطوط تراموا
street orderly	سپوری کردن
street orderly	جانورلاشه خور
street orderly	مامورتنظیف ماموراحتساب
street orderly	سپور
the open of a street	دهنه خیابان
street gutter	ابرو
street gutter	نهر کنار خیابان و راه
street hockey	نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
street inlet	دریچه ورود فاضلاب سطحی
street lightning	روشنی راه و خیابان
street offences	جرائم خیابانی
street offences	اعمالی که هر گاه در خیابان صورت پذیرد جرم است
on Carey Street [British E] <adj.>	ورشکسته
band street writer	یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است
i walked a cross the street	از این سر خیابان قدم زدم به ان سر
to pave the street with stone	خیابان را سنگ فرش کردن
I was standing at the street corner .	درگوشه خیابان ایستاده بودم
What does Main Street think of this policy?	بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
Main Street [American English]	کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
It's Lombard Street to a China orange. <idiom>	کاملا مسلم وقطعی است.
It's Lombard Street to a China orange. <idiom>	بطور قطع [حتما] اتفاق می افتد.
The cab neared [approached] 20th Street.	تاکسی به خیابان بیستم نزدیک شد.
He is on easy street . He is in clover. His bread is buttered on both sides .	نانش توی روغن است
up one's street [British English] , down one's alley [American English]	مناسب ذوق وسلیقه [مهارت درچیزی ]

street lighting

روشنایی خیابان