Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
strength group	گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
Other Matches
strength	قدرت رزمی استعداد نفری
strength	شدت
strength	نیرومندی
strength	قدرت
strength	توان رزمی تعداد نفرات
strength	استعداد رزمی
strength	نیرو
strength	زور
strength	قوت
strength	قوه توانایی
strength	دوام
strength	استحکام
strength	مقاومت
it is too much for my strength	فوق نیروی من است
it is too much for my strength	زورمن به ان نمیرسد
on the strength of	باستناد
it is beyond my strength	فوق نیروی من است
on the strength of	باتکا
it is beyond my strength	زورمن به ان نمیرسد
design strength	مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
strength of magnetism	شدت مغناطیسی
dielectric strength	پایدار دی الکتریکی
current strength	شدت جریان
design strength	مقاومت محاسباتی
impact strength	استحکام ضربهای
strength properties	خصوصیات استحکام
strength ratio	نسبت استحکام
strength of current	شدت جریان
crushing strength	مقاومت خرد شدن
crushing strength	تاب گسیختگی
cube strength	مقاومت نمونه مکعبی
compression strength	تاب فشاری
tensile strength	مقاومت کششی
tensile strength	توان کششی
characteristic strength	مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
characteristic strength	مقاومت مشخصه
tensile strength	تاب کششی
tensile strength	استحکام کششی
buckling strength	استحکام خمشی
cold strength	استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
command strength	استعداد یکان
superego strength	نیرومندی فراخود
creep strength	مقاومت خزشی
creep strength	پایداری خزشی
compressive strength	قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
compressive strength	تاب فشردگی
compression strength	استحکام فشاری
compression strength	توان فشاری
compression strength	مقاومت فشاری
strength of materials	مقاومت مصالح
they overtax our strength	بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
dielectric strength	قدرت دی الکتریک
dielectric strength	استحکام شکست
flexural strength	توان خمشی
flexural strength	تاب خمشی
ultimate strength	مقاومت نهایی
response strength	نیرومندی پاسخ
strength weld	جوشکاری مقاومتی
grid strength	سیگنال شبکه
pole strength	شدت قطب
nonoperating strength	جمعی غیرفعال در یکان
nonoperating strength	پرسنل غیر فعال
muscular strength	زور بازو
level of strength	میزان استعداد رزمی
level of strength	سطح استعداد رزمی
ionic strength	قدرت یونی
insulation strength	استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
initial strength	استحکام اولیه
habit strength	نیرومندی عادت
flexural strength	مقاومت خمشی
impact strength	استحکام برخورد
dielectric strength	استحکام دی الکتریک
disruptive strength	استحکام انقطاع
dynamic strength	مقاومت دینامیکی
effective strength	استعداد رزمی موثر
effective strength	استعدادرزمی موجود
ego strength	نیرومندی خود
end strength	استعداد نهایی
signal strength	شدت صوت
shearing strength	طول برشکاری
fatigue strength	استحکام خستگی
muscular strength	وی ماهیچه
shear strength	استقامت برشی
shear strength	مقاومت برشی
field strength	شدت میدان
hot strength	استحکام گرمایی
bond strength	قدرت پیوند
tear strength	مقاومت [در برابر پارگی]
ultimate strength	مقاومت یا استحکام نهایی
attached strength	استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
assiciative strength	نیرومندی تداعی
unit strength	قدرت رزمی یکان
unit strength	استعدادیکان
virile strength	نیروی مردانه
virile strength	قوت مردی
yield strength	تاب ارتجاعی
accountable strength	استعداد قابل توجه
tower of strength <idiom>	پشتیبانی محکم
knot strength	استحکام گره
accountable strength	استعداد قابل محاسبه
authorized strength	استعداد مجاز
ultimate strength	مقاومت نهائی
ultimate strength	حاصلضرب بیشترین بار ممکن
torsional strength	استحکام پیچشی
ultimate strength	تاب
average strength	استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
bending strength	مقاومت خمشی
strength in bending	مقاومت خمشی
magnetic field strength	شدت میدان مغناطیسی
strength under tangential loading	مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
cadre strength column	ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
transverse bending strength	استحکام خمشی
field strength meter	سنجه شدت میدان
effective habit strength	حد موثر نیرومندی عادت
torsional fatigue strength	استحکام فرسودگی پیچشی
ultimate tensile strength	حد نهایی کشش و استحکام نخ [قبل از پاره شدن]
soil shear strength	قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
electric field strength	شدت میدان الکتریکی
bending fatigue strength	مقاومت تناوبی خمش استحکام استانه خمش
izod impact strength	استحکام ضربه ایزوتوپ
authorized strength of theater	استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
ultimate compressive strength	حداکثر مقاومت دربرابر فشار
high strength steel	فولاد با استحکام عالی
intrinsic fatigue strength	استحکام فرسودگی ذاتی
high temperature strength	استحکام حرارتی
elastic limit tensile strength	دستگاه اندازه گیری الاستیسیته ارتجاع سنج
high strength cast iron	چدن با استحکام عالی
measurement of wind strength: anemometer	اندازهگیریجهتباد
creep strength at elevated temperatures	مقاومت خزشی در دمای بالا
line of magnetic field strength	خط میدان مغناطیسی
line of electric field strength	خط شدت میدان الکتریکی
creep strength depending on time	پایداری خزشی تابع زمان
elastic limit tensile strength	elastometer ratio
group	گروه رزمی
group	شیعه
group	کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group	نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group	مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group	جمع کردن چندین وسیله با هم
in group	گروه خودی
group	مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group	جمع شدن
we group	گروه خودی
group	دسته دسته کردن
group	جمعیت گروه بندی کردن
group	ناوگروه
group	انجمن
group	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group	دسته بندی کردن
out group	برون گروه
group	گروه
group	طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group	دسته
group	مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
t group	گروه حساسیت اموزی
t group	گروه T
group	کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group	جمع اوری چندین چیز با هم
group	حزب
adverbial group	گروه قیدی
side group	گروه جانبی
ginger group	افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
landing group	گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
leaving group	گروه ترک کننده
group practice	گروهپزشکی
substituent group	گروه استخلافی
interest group	علایقگروهی
noun group	گروهکلمات
local group	گروه محلی
splinter group	گروهجداییطلب
thiocarbonyl group	گروه تیوکربونیل
within group variance	پراکنش درون گروهی
membership group	گروه عضویت
tractor group	گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
salvage group	گروه بازیابی وسایل
task group	گروه ماموریت زمینی
Group theory	نظریه گروه ها [ریاضی]
deactivating group	گروه کم کننده فعالیت
task group	ناو گروه مامور اجرای عملیات
user group	گروه استفاده کننده
infinite group	گروه نامتناهی
user group	گروه کاربران
symmetry group	گروه تقارن
business group	شرکت سهامی [شرکت]
marginal group	گروه حاشیهای
product group	کالاهی مشابه
reference group	گروه مرجع
repeating group	الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
standardization group	گروه معیاریابی
spelling group	حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
finite group	گروه متناهی [ریاضی]
extra-group	ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
salvage group	تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
shot group	گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
selected group	گروه گزیده
management group	ائتلاف چند شرکت
primary group	گروه نخستین
point group	گروه نقطهای
minority group	گروه اقلیت
tail group	مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com