Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
stretch press die	قالب انبساطی
Other Matches
stretch	گشادشدن
stretch	کش دادن
stretch	کش اوردن
stretch	منبسط کردن کش امدن
stretch	امتداددادن بسط دادن
to stretch out	دراز کردن
stretch	: کشیدن
at a stretch	یک کش
at a stretch	بی وقفه
at a stretch	پشت سرهم
stretch	:بسط
stretch	ارتجاع
stretch	قطعه
stretch	کشش
stretch	منبسط شدن
stretch	دراز کردن
stretch	کشیدن
stretch	قسمت اخر مسیر اسبدوانی
stretch	مدت
stretch	خط ممتد دوره
stretch	کوشش
stretch	اتساع
stretch	انبساط
To stretch . to be elastic .	کش آمدن
to stretch one's legs	برای ورزش راه رفتن
stretch reflex	بازتاب کشیدگی
to stretch tight	سفت کردن
home stretch	پایانراه
home stretch	مرحله نهایی
home stretch	گام های پایانی
stretch-limousine	لیموزینکشیده
stretch a point <idiom>	اتفاقی پذیرفتن
to stretch one's legs <idiom>	خستگی درکردن
to stretch oneself	تمد د اعصاب کردن
to be at full stretch	تا اندازه امکان پذیر کشیده شده بودن
stretch runner	تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
Stretch your legs according to your coverlet . <proverb>	پایت را به اندازه گلمت دراز کن .
Shall wd go for awalk ? shall we go and stretch our legs .	میل دارید قدری قدم بزنیم ؟
phasic stretch reflex	بازتاب کشش مرحلهای
period/stretch/lapse of time	دوره زمان
period/stretch/lapse of time	گذشت زمان
period/stretch/lapse of time	فاصله زمان
in the press	زیر چاپ
to press up	سوی بالافشار دادن
to press up	با فشار بالابردن
in the press	تحت طبع
press-up	از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press up	از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press	عامل موثر
press	قفسه
press	دستگاه فشار
press	فشار دادن با انگشتان
press	تاکتیک دفاعی فشرده
press	قاب راکت تنیس
press	فشار روی دفاع
press	فشاراوردن
press	بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
press	چاپ
press	مطبوعات
press	فشار دادن
press	له کردن
press	فشردن
press	عصاره گرفتن
press	ماشین فشار
press	چاپ فشار
press	ازدحام کردن اتوزدن
press	مطبوعات جراید
press	مطبعه
press	فشردن زور دادن
press	ماشین چاپ
press	دستگاه پرس
press	وارداوردن
press	جمعیت
press	ازدحام
press	دادن
press	فشار
press campaign	مبارزه مطبوعاتی
solids press down	دج ها سوی پایین فشار می اورند
press gallery	لژ نمایندگان مطبوعات
solids press down	اجسام جامد سوی
press brake	پرس خمشی
press board	مقوای فشرده
press cast	ریختن تحت فشار
straightening press	پرس مستقیم کنی
press gallery	جای ویژه مخبرین جراید درمجلس
press hot	فشردن گرم
press fit	پرس شده
press key	تکمه فشاری
press law	قانون مطبوعات
press mark	علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
press vice	منگنه
punch press	پرس منگنه
punching press	پرس سوراخ کننده
rolling press	الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
press part	بخش فشرده
screw press	قید
screw press	منگنه
sewing press	ماشین کتابدوزی
tiger press	حرکت از بالانس ساق دست به روی کف دست
to press against any thing	بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
press officer	سخنگوییکارگانیاموسسه
stop press	خبریابخشیکهپسازچاپسایرقسمتهایروزنامهچاپشود
hydrostatic press	منگنه ابی
To press ones luck .	لگد به بخت خود زدن
to press ahead with	با زور ادامه دادن
to press charges against someone	ازکسی قانونی شکایت کردن [کسی را متهم کردن]
in the press conference	در مصاحبه مطبوعاتی
yellow press	مطبوعات جنجالی
press report	گزارش خبری
press cutting	برش دهنده فشاری
press corps	گروهیازخبرنگارانکهباهمکارمیکنند
press wheel	چرخفشار
to press back	با فشار عقب بردن
to press for an answer	با صرار یا فشار پاسخ خواستن
to send to the press	برای چاپ فرستادن
treadle press	ماشین چاپ پایی
wine press	چرخشت
to press the button	دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
etching press	ماشینچاپقلمزن
garlic press	سیرخودکن
lithographic press	چاپزغالی
pollen press	فشارگرده
press bar	دستهفشار
press chamber	حفرهفشار
press bed	بخش زیرین پرس
gutter press	نگارش هایامطبوعات پست
clean and press	حرکت پرس وزنه برداری
clothes press	گنجه جا رختی
copying press	منگنه سوادبرداری
crank press	پرس کششی اهرم
cutting press	پرس قطع کننده [مهندسی]
die press	فشردن
press casting	ریخته گری فشاری
drawing press	پرس کششی
drill press	متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
press conferences	مصاحبه مطبوعاتی
drop press	پتک خودکار اهنگری
extrusion press	اشترانق پرسه
filter press	صافی فشاری
folding press	پرس خم کاری
forging press	پرس چکش کاری
freedom of the press	ازادی مطبوعات
cabbaging press	پرس هیدرولیک
c frame press	پرس با قالب "سی " شکل
briquetting press	پرس متعادل یا بالینگ پرس
press-ups	از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press box	لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
press boxes	لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
press gang	دسته مامور جلب مشمولین
press gangs	دسته مامور جلب مشمولین
press-gang	دسته مامور جلب مشمولین
press-ganged	دسته مامور جلب مشمولین
press-ganging	دسته مامور جلب مشمولین
press-gangs	دسته مامور جلب مشمولین
press conference	مصاحبه مطبوعاتی
press releases	مطلب مطبوعاتی
press release	مطلب مطبوعاتی
printing press	ماشین چاپ
baling press	بالینگ پرس
baling press	پرس متعادل
bench press	پرس میزی
freedom of the press	ازادی نگارش
press attache	وابسته مطبوعاتی
hot press	پرس کردن گرم
legg press	تمرین تقویت عضلههای پا بافشار دادن وزنه به بالا با پاخوابیده به پشت
plate press	پرس صفحه باتری
letter press	مواد چاپی
letter press	نوشته وابسته به عکسها
liberty of the press	ازادی مطبوعات
mechanical press	پرس
power press	پرس
moulding press	منگنه
hydraulic press	پرس هیدرولیکی
need press theory	نظریه نیاز- فشار
oil press	چرخ روغن گیری
oil press	دستگاه عصاری
percussion press	پرس ضربهای
pneumatic press	پرس بادی
press agent	مامور اگهی و تبلیغ
hot press	مهره
drill press	دستگاه مته
hot press	اهار زدن
hot press	منگنه ماشین اهار
hot press	برق انداختن
hot press	جلادادن
hot press	مهره کشیدن
drop forging press	پرس اهنگری حدیدهای
drill press vise	گیره ماشینی
press of sail or canvas	بادبان بفراخور باد
beam bending press	پرس خم کننده میله
air operated press	پرس بادی پنوماتیکی
gap frame press	پرس "سی " شکل
the press of modern life	فشارو نیازمندیهای زندگی امروز
to correct yhe press	چیز چاپ شده غلط گیری کردن
press copy book	دفتر کپیه
pressing: standing press	پایهفشار
press cast process	فرایند ریخته گری فشاری
press campaingn or stunt	مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
power press extrusion	طریقه اشترانق پرس
hand screw press	پرس پیحی دستی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com