Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (9 milliseconds)
English
Persian
technical development
توسعه فنی
Other Matches
technical
دگرگون شونده
technical
متغیر
technical
اصولی اجرایی
technical
اختصاصی
technical
صنعتی
technical know how
دانش فنی
technical
فن
technical
فنی
technical
صناعت
technical
کم اهمیت
technical
اصطلاحات وقواعد فنی
technical
مربوط به ماشین یا فرآیند خاص
technical
وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
technical
تخصصی
technical report
گزارش فنی
technical progress
پیشرفت فنی
technical personnel
کادر فنی
technical observer
بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
technical manual
دستور فنی
technical grade
خلوص صنعتی
technical manual
ائین نامه فنی
technical school
اموزشگاه فنی
technical coefficients
ضرائب فنی
technical bulletin
بولتن فنی
technical education
اموزش فنی
technical data
عوامل فنی
technical data
اطلاعات فنی
technical characteristics
خصوصیات فنی یک دستگاه یاوسیله
technical bureau
دفتر فنی
technical bulletin
نشریه فنی
technical assistance
کمکهای فنی
technical assistance
کمک فنی
technical equipment
تجهیزات فنی
technical escort
اسکورت فنی
technical language
زبان تخصصی
technical language
زبان فنی
technical knockout
ناک اوت فنی
technical foul
خطای شروع بازی واترپولو پیش ازاعلام داور
technical foul
به تاخیرانداختن بازی واترپولو
technical foul
حفظ توپ واترپولوزیر اب
technical foul
بازی با توپ واترپولو در حال ایستادن کف استخر
technical foul
خطای فنی
technical escort
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
technical infringement
خطاهای فنی
technical school
مدرسه فنی
technical school
هنرستان دبیرستان فنی
technical university
دانشگاه فنی
technical writer
نویسنده فنی
technical colleges
دانشکده فنی
technical produce
نولیداتتخصصی
technical producer
محصولاتتخصصی
technical terms
شرایطدگرگونی
technical inspection
معاینه فنی
[خودرو]
technical analysis
تجزیه و تحلیل تکنیکی
technical translator
مترجم فنی
technical teaching
اموزش فنی
technical support
پشتیبانی فنی
technical services
خدمات فنی
technical specifications
مشخصات فنی
technical staff
کارمندان یا اعضای فنی
technical colleges
مدرسه عالی فنی
technical college
دانشکده فنی
technical college
مدرسه عالی فنی
technical standards
معیارهای فنی استانداردهای فنی
technical studies
بررسی فنی
technical analysis
آنالیز کردن
senior technical college
دانشگاه فناوری
project technical report
گزارش فنی طرح
project technical report
گزارش فنی پروژه
technical sales and distribution
فروش فناوری و پخش
technical identification band
نوارمشخصههایتکنیکی
technical equipment compartment
قسمتوسایلتخصصی
contract technical instructor
مربی فنی پیمانی
technical producer monitor
صفحهنمایشگرمحصولاتفنی
self development
توسعه نفس
self development
پیشرفت نفس خود پیش برد
under development
دردست توسعه
well development
توسعه و شستشوی چاه
development
برنامه ریزی تولید محصول جدید
development
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
development
تکامل یافتن
development
رشد پیشرفت
development
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
development
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
development
کامپایل و رفع عیب نرم افزار جدید را میدهد
development
پیشرفت
development
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development
توسعه
development
ترقی نمو
development
فهور
development
ایجاد
development
رشد
development
بسط
development
گسترش
development
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
cultural development
توسعه فرهنگی
curriculum development
برنامه ریزی درسی
development time
زمان توسعه
development order
دستور ساخت اماد
development budget
بودجه عمرانی
development countries
کشورهای قابل توسعه
development cost
هزینه توسعه در تولیدمحصول
combat development
پیشرفت اموزش رزمی
development bank
بانک توسعه
combat development
توسعه رزمی
child development
رشد کودک
personnel development
برنامه ریزی استخدامی
housing development
محوطهایکهبهتازگیدرآنخانهتاسیسشدهاست
uneven development
توسعه نامتوازن
top down development
توسعه از بالا به پایین
social development
توسعه اجتماعی
design development
آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
bank development
گسترش شبکه بانکی
base development
تهیه پایگاه
base development
ساختن پایگاه
development order
دستوربهبود اماد
development plan
برنامه توسعه
land development
احیای اراضی
regional development
توسعه منطقهای
regional development
توسعه ناحیهای
research and development
تحقیق و توسعه
research and development
تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
rural development
توسعه روستائی
internal development
توسعه داخلی
internal development
رشد داخلی
recent development
فهورتازه
recent development
بسط جدید
recent development
بسط تازه
manpower development
پرورش نیروی انسانی
mental development
رشد ذهنی
motor development
رشد حرکتی
pattern of development
الگوی توسعه
inward looking development policies
درکشورهای در حال توسعه تاکید دارد
phasess of development
مراحل توسعه
pole of development
قطب توسعه
inward looking development policies
سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی
sexual development
رشد جنسی
development tools
ابزار توسعه
development policy
سیاست توسعه
eco development
بوم گسترش
eco development
بوم گسترد
economic development
توسعه اقتصادی
ecosystem development
گسترش بوم سازگان سازگان بوم گسترد
flank development
گسترش جناحی
force development
برنامه تامین یا بسیج یکانها
development planning
برنامه ریزی توسعه
historical development
سیر تاریخی
development plan
طرح گسترش
software development
توسعه نرم افزاری
development plan
طرح ارایش زمین
historical development
توسعه تاریخی
force development
برنامه تشکیل یکانها
development system
سیستم توسعه یافته
development aid volunteer
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development support library
امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
microcomputer development system
سیستم توسعه ریزکامپیوتر
spike
[in a curve/development etc.]
پالس بسیار بلند و ناگهانی
[در نمودار تکاملی و غیره]
international development association
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
desired rate of development
نرخ مطلوب توسعه
anti development policy
سیاست ضد توسعه
program development tools
ابزار توسعه برنامه
program development cycle
چرخه ایجاد برنامه
development aid worker
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
big push theory of development
نظریه فشار شدید توسعه
bayley scale of infant development
مقیاس بیلی برای رشدکودکان
lincoln oseretsky development scale
رشد سنج لینکلن- اوزرتسکی
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com