Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 182 (9 milliseconds)
English	Persian
technical equipment	تجهیزات فنی
Search result with all words
technical equipment compartment	قسمتوسایلتخصصی
Other Matches
technical	اختصاصی
technical	صنعتی
technical	اصولی اجرایی
technical	دگرگون شونده
technical	کم اهمیت
technical	تخصصی
technical	وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
technical	مربوط به ماشین یا فرآیند خاص
technical	صناعت
technical	فنی
technical	اصطلاحات وقواعد فنی
technical know how	دانش فنی
technical	فن
technical	متغیر
technical report	گزارش فنی
technical foul	حفظ توپ واترپولوزیر اب
technical progress	پیشرفت فنی
technical personnel	کادر فنی
technical observer	بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
technical manual	دستور فنی
technical manual	ائین نامه فنی
technical language	زبان تخصصی
technical foul	به تاخیرانداختن بازی واترپولو
technical language	زبان فنی
technical foul	خطای شروع بازی واترپولو پیش ازاعلام داور
technical knockout	ناک اوت فنی
technical grade	خلوص صنعتی
technical foul	بازی با توپ واترپولو در حال ایستادن کف استخر
technical foul	خطای فنی
technical assistance	کمکهای فنی
technical bulletin	بولتن فنی
technical bulletin	نشریه فنی
technical bureau	دفتر فنی
technical coefficients	ضرائب فنی
technical data	اطلاعات فنی
technical assistance	کمک فنی
technical data	عوامل فنی
technical development	توسعه فنی
technical education	اموزش فنی
technical escort	اسکورت فنی
technical characteristics	خصوصیات فنی یک دستگاه یاوسیله
technical escort	پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
technical infringement	خطاهای فنی
technical school	اموزشگاه فنی
technical colleges	مدرسه عالی فنی
technical college	دانشکده فنی
technical college	مدرسه عالی فنی
technical produce	نولیداتتخصصی
technical producer	محصولاتتخصصی
technical terms	شرایطدگرگونی
technical analysis	تجزیه و تحلیل تکنیکی
technical analysis	آنالیز کردن
technical inspection	معاینه فنی [خودرو]
technical colleges	دانشکده فنی
technical writer	نویسنده فنی
technical university	دانشگاه فنی
technical staff	کارمندان یا اعضای فنی
technical services	خدمات فنی
technical school	هنرستان دبیرستان فنی
technical standards	معیارهای فنی استانداردهای فنی
technical studies	بررسی فنی
technical support	پشتیبانی فنی
technical school	مدرسه فنی
technical teaching	اموزش فنی
technical translator	مترجم فنی
technical specifications	مشخصات فنی
senior technical college	دانشگاه فناوری
project technical report	گزارش فنی پروژه
project technical report	گزارش فنی طرح
technical sales and distribution	فروش فناوری و پخش
technical identification band	نوارمشخصههایتکنیکی
technical producer monitor	صفحهنمایشگرمحصولاتفنی
contract technical instructor	مربی فنی پیمانی
equipment	تجهیزات
equipment	تجهیز
equipment	وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
equipment	خطای سخت افزاری و نه نرم افزاری
equipment	لوازم
equipment	اثاثیه
equipment	اثاثه
equipment	ساز و برگ
equipment	تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
equipment	دستگاه
equipment	ساز وبرگ
auxiliary equipment	وسائل کمکی
auxiliary equipment	وسایل کمکی
auxiliary equipment	وسایل یدکی
auxiliary equipment	تجهیزات کمکی
authentication equipment	وسایل تعیین نشانی
authentication equipment	وسایل تعیین معرف
ancillary equipment	تجهیزات پیرامونی
auxiliary equipment	تجهیزات جانبی
check out equipment	وسایل ازمایشگاهی
check out equipment	وسایل بازدید محل
ancillary equipment	وسیله جانبی
control equipment	ابزار نظارت
control equipment	ابزار وارسی ابزار پایش
cryptoancillary equipment	وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
deadlined equipment	لوازم و تجهیزات از کار افتاده
ancillary equipment	تجهیزات جانبی
ancillary equipment	equipment peripheral
ancillary equipment	وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
equipment rack	پایهوسایل
equipment lock	قفلتجهیزات
equipment compartment	کوپهتجهیزات
equipment bag	ساک دستی بازیگر
x ray equipment	تجهیزات اشعه رونتگن
ventilating equipment	تجهیزات تهویه
two way telephone equipment	تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
test equipment	دستگاه ازمایش لامپ
test equipment	وسایل ازمایش
telephone equipment	تجهیزات تلفن
telephone equipment	دستگاه تلفن
accessory equipment	تجهیزات یدکی
accessory equipment	وسایل یدکی
ancillary equipment	تجهیزات اضافی
camping equipment	لوازم مخصوصاردو
sampling equipment	دستگاه نمونه گیر
standby equipment	تجهیزات جانشینی
sonic equipment	وسایل اوازی
sonic equipment	وسایل اوایی
radar equipment	تجهیزات رادار
protective equipment	تجهیزات حفافتی
peripheral equipment	تجهیزات جنبی
garage equipment	تجهیزات گاراژ
pool equipment	وسایل تعمیرگاه
pool equipment	وسایل پارک موتوری
output equipment	تجهیزات خروجی
transfer equipment	تجهیزات
handling equipment	تجهیزات بار
nitriting equipment	تجهیزات ازت دهی
mechanical equipment	تجهیزات مکانیکی
honing equipment	تجهیزات سنگ زنی
table of equipment	جدول ساز و برگ
equipment logbook	دفترچه خدمتی تجهیزات
equipment failure	خرابی تجهیزاتی
equipment bay	محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
equipment compatibility	همسازی تجهیزاتی
machine equipment	تجهیزات ماشین
equipment reserve	ذخیره تجهیزاتی
extra equipment	تجهیزات اضافی
electric equipment	تجهیزات الکتریکی
extra equipment	متعلقات ویژه
equipment logbook	دفتر تجهیزات
original equipment manufacturer	سازنده تجهیزات اصلی
data communications equipment	تجهیزات ارتباطات داده ها
mold making equipment	تجهیزات قالب سازی
mobile lubricating equipment	تجهیزات روغنکاری متحرک
original equipment manufacturer	شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
I expended all my capital on equipment.	تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
dust collection equipment	وسایل گردگیری
image conversion equipment	دستگاه مبدل تصویر
error of measuring equipment	خطای وسیله اندازه گیری [ریاضی]
induction melting equipment	تجهیزات ذوب القائی
digital equipment corporation	سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
data terminal equipment	تجهیزات ترمینال داده
mobile equipment pool	بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
ground airport equipment	تجهیزاتزمینیهواپیما
crushing and grinding equipment	دستگاههای خرد کننده
core blowing equipment	تجهیزات دمیدن هسته
t parameter equipment circuit	مدار معادل به صورت " T "
oil reclamation equipment	تجهیزات احیا روغن
concrete vibrating equipment	ویبراتور بتن
heat treating equipment	تاسیسات عملیات حرارتی
aircraft role equipment	تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft mission equipment	وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
airborne intercept equipment	وسایل استراق سمع هوابرد
producer durable equipment	تجهیزات با دوام تولیدی
automobile radio equipment	رادیوی اتومبیل
precision measuring equipment	تجهیزات سنجش دقیق
peripheral equipment operator	متصدی تجهیزات جانبی
emergency brake equipment	تجهیزات ترمز اضطراری
fired process equipment	دستگاه خشک کن شعلهای
paint spraying equipment	تجهیزات رنگ پاشی
high frequency heating equipment	تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
high tension bridge equipment	دستگاه ازمایش فشار قوی
table of organization and equipment (toe	جدول سازمان و تجهیزات
heating/air conditioning equipment	وسائلگرمادهی
heating/air conditioning equipment	تهویه
aviation life support equipment	وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com