English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (7 milliseconds)
English Persian
the rose of tehran زیباترین زن یادختردرتهران ملکه وجاهت تهران
Other Matches
Which is the best way to Tehran ? بهترین راه به تهران کدام است ؟
Tehran شهر تهران
w.no of tehran بخش 2 تهران
residents of tehran ساکنین تهران
proceed at once to tehran بی درنگ به تهران رهسپارشوید
How far is it from Tehran to Karaj? ازتهران تاکرج چقدر راه است ؟
domiciled in tehran ساکن تهران
domiciled in tehran مقیم تهران
the strangers in tehran بیگانگان یاخارجی هایی که در تهران هستند
residents of tehran سکنه تهران اهالی تهران
the inhabitants of tehran ساکنان یا اهالی تهران زیستوران تهران
the inhabitants of tehran سکنه تهران
to live outside Tehran در حومه تهران زندگی کردن
to live outside Tehran بیرون از تهران زندگی کردن
the road to tehran راه یا جاده تهران
on the skirts of tehran د رحومه تهران
After his discharge from the army, he came to Tehran . پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
I know Tehran like the back of my hand . تهران رامثل کف دستم می شناسم
I know Tehran like the palm of my hand. تمام سوراخ سنبه های تهران رابلدم
Foreign residents in tehran. خارجیان مقیم تهران
the water supply of tehran تهیه اب تهران
In busy (crowded) streets of Tehran . درخیابانهای شلوغ تهران
Tehran- paris and return ( vice –versa) . تهران ـ پاریس وبالعکس
under the rose نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
rose گل سرخ
the rose باد مبارک
the rose حمره
the rose بادسرخ
rose رنگ گلی سرخ کردن
rose of may نرگس سفید
rose rash کاذب
rose rash بدل سرخک
rose rash سرخچه
rose red سرخ
rose water گلاب زدن
rose water لطیف احساساتی
rose red گل سرخی
rose water لطافت
rose water گلاب
rose red رنگ سرخ
rose vinegar خیسانده گل سرخ در سرکه
rose window پنجره گرد که ارایش هایی بشکل گل دارد
tea rose گل چای
rose motif نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
cabbage rose طرح گل رز کلمی که بیشتر بصورت گل های توپر و در نقشه های اروپایی و طرح گل فرنگ دیده می شود
as fresh as a rose <idiom> مثل هلوی پوست کنده
as fair as a rose <idiom> مثل ماه
There is no rose without thorn . <proverb> هیچ گلى بى خار نیست .
yellow rose گل زرد
He rose against the regime. بر ضد دولت قیام کرد
rose hip نوعیمیوهنارنجییاسرخرنگ
European rose طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
wind rose شقایق اگرمون
wind rose نمودار وضع هوا ومیزان وزش بادها وجهت انها
compass rose صفحه جهت یاب
no rose without thorn گل بیخارنچیده است کسی
red rose گل سرخ
red rose گل سوری
guelder rose بداغ
rose bay خر زهره
rose bay گل معین التجاری
rose box الک ته لوله پمپ خن ناو
rose bud غنچه گل سرخ
rose bud دخترزیبا غنچهای
musk rose گل مشکیجه
monthly rose خطمی درختی
monthly rose خطمی مجلسی
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
compass rose شمال نما
corn rose گل خشخاش
corn rose شقایق
damask rose گل محمدی
dog rose نوعی از گل نسرین
he rose from the ranks از پایه سربازی باینجارسید از رتبه سربازی ترقی کرد
china rose خطمی مجلسی
mallow rose گل خطمی
rose bush بته گل سرخ
rose bush گلبن
rose gall برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
rose leaf برگ گل
rose lipped یاقوت لب
rose lipped دارای لبهای گلگون
rose mallow گل خطمی
rose mallow گل پنیرک
rose of jericho کف مریم
rose of sharon بامیه شامی
rose preserve گل انگبین
rose preserve گلفند
rose fever تب بهاره
rose diamond الماس فلامک
rose cut دارای تراش فلامک
rose chafer سوسک علفخوار سوسک تغذیه کننده از گل سرخ
rose cheeked گلعذار
rose cheeked گلچهره
rose colored گلی
rose colored گلگون
rose colour رنگ گلی
rose coloured گلی
rose coloured گلگون
rose coloured مبنی برخوش بینی
rose-coloured spectacles عینک خوش بینی
The smoke rose straight up. دود راست رفت بالا
crumpled rose leaf چیزی که خوشی انسان رامنغض میکند
life is not all rose culour در زندگی نوش ونیش باهم است
I planted the garden with rose – bushes . درباغ بوته های گل سرخ کاشتم
look at the world through rose-colored glasses <idiom> خیلی مثبت بودن
see the world (things) through rose-colored glasses <idiom> فقط خوبیهای یکچیز را دیدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com