English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (2 milliseconds)
English Persian
thermal devices ابزارهای حرارتی
Other Matches
devices کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
devices مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
devices که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices حیله
devices الت
devices دستگاه اسباب وسیله
devices برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
devices کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
devices دستگاه
devices ماشین یا وسیله کارا
devices لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
devices وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
devices روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
devices کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
devices اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
devices CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
devices PRN برای پورت چاپگر
devices تجهیزات
devices اپارات
devices فزاره
devices وسیله جانبی
devices چاشنی
devices شیوه
devices تمهید
devices اختراع
devices شعار دستگاه
devices اسباب
devices ابزار
devices وسیله
devices ضامن
devices عامل
devices خارضامن
input devices ابزارخروجی
communication devices ماشینمرتبط
self synchronous devices دستگاههای همگرد
photoelectric devices دستگاههای فتوالکتریکی
output devices شیوههایتولید
clustered devices دستگاههای گروهی
selsyn devices synchro دستگاههای همگرد
safety locking devices قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
data storage devices ابزارذخیرهاطلاعات
labor saving devices ابزارهای کاراندوز
thermal دمایی
thermal مربوط به گرما
thermal کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
thermal گرمایی
thermal حرارتی
thermal نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
thermal گرم
thermal resistor ترمیستور
thermal reservoir منبع گرما
thermal reservoir منبع گرمایی
thermal radiation تابش حرارتی
thermal radiation تشعشع حرارتی
thermal protection محافظت حرارتی
thermal printer چاپگر حرارتی
thermal power توان حرارتی
thermal power مقدار حرارتی
thermal ionization یونش گرمایی
thermal insulation عایق کاری گرمایشی
thermal insulation عایقکاری در برابرگرما
thermal insulation گرمابندی
thermal instability ناپایداری حرارتی
thermal imagery عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
thermal resolution حداقل اختلاف حرارت
thermal resolution حداقل سنجش حرارت
thermal scanning غربال گرمایی
thermal pollution الودگی گرمایی
thermal waves امواج گرمایی
thermal unit واحدسنجش گرما
thermal treatment عملیات گرمایی
thermal wax روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal transfer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal target هوای گرم بالارونده برای بالون
thermal switch سویچ حرارتی
thermal stress ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
thermal stress تنش حرارتی
thermal springs چشمههای اب گرم
thermal spring چشمه اب گرم
thermal shock تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
thermal shadow سایه روشن حرارتی
thermal shadow سایههای حرارتی
thermal pollution آلودگی گرمایی
thermal emission تابش حرارتی
thermal decomposition تجزیه گرمایی
thermal crossover تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
thermal conductivity رسانندگی گرمایی
thermal conductivity رسانائی گرمایی یا حرارتی
thermal conductance گرمارسانایی
thermal conductance گرمارسانندگی
thermal capacity فرفیت گرمایی
thermal battery باطری حرارتی
thermal ammeter امپرسنج حرارتی
thermal agitation اغتشاش گرمایی
thermal sensitivity حس دما
thermal flux شار گرما
thermal flux شار گرمایی
thermal dissociation تفکیک گرمایی
thermal effect اثر گرما
thermal exposure میزان جذب حرارت
thermal exposure در معرض حرارت قرار گرفتن
thermal fatigue خستگی حرارتی
thermal expansion انبساط حرارتی
thermal excitation برانگیختگی گرمایی
thermal equilibrium تعادل گرمایی
thermal gradient گرادیان دما
thermal enrichment گرمافزونی
thermal energy انرژی گرمایی
thermal effect اثر گرمایی
thermal effects اثرات حرارتی
thermal imagery عکاسی مادون قرمز
thermal efficiency راندمان حرارتی
coefficient of thermal expansion ضریب انبساط حرارتی
internal thermal resistance مقاومت حرارتی داخلی
differential thermal analysis تجزیه گرمایی تفاضلی
lattice thermal resistivity مقاومت ویژه گرمایی شبکه
thermal agitation voltage اثر گرما
thermal coefficient of expansion ضریب انبساط حرارتی
british thermal unit واحد بریتانیایی گرما
thermal critical point نقطه تبدیل حرارتی
thermal critical point نقطه توقف
thermal critical point نقطه ی بحرانی حرارتی
british thermal unit واحد گرمایی بریتانیا
thermal wax transfer printer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
maximum junction to case thermal impedan مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com