English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 42 (4 milliseconds)
English Persian
they p tack to the harbour برگشتندبه بندرگاه
Other Matches
harbour لنگرگاه
harbour پناهگاه
harbour پناه دادن
harbour پناه بردن
harbour لنگرانداختن
harbour پروردن
harbour بندر
harbour پناه دادن پناه بردن
harbour بندرگاه
harbour master مسئول بندر متصدی لنگرگاه
floating harbour لنگرگاهی که ازموج شکنهای شناورساخته باشند
harbour master متصدی بندر
harbour master رئیس بندر
harbour dues حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
harbour dues حقوق بندر
to tack down میخ دار کردن
to tack down میخکوب کردن
tack ضمیمه کردن
tack خوراک
tack میخ زدن
tack مشی
tack پونز رویه
tack پونز زدن
tack تک
tack گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tack تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tack سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack میخ سر پهن
tack میخ سرپهن کوچک
to change the tack تغییر رویه دادن
tick tack صدای زدن دل یاضربان قلب
tick tack تیک تیک
tack weld وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
tack weld نقطه جوش
tack tall گزاف گفتن
tack rivet پرچ بی بار
tack hammer چکش میخ کوبی کوچک
tack coat اندود اتصال
tack coat پوشش نهائی جاده با قیر
starboard tack حرکت قایق بااستفاده از باددر سمت راست
tack coat چسب اندود اندود سطحی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com