English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
timing gear چرخ دنده میل بادامک
Other Matches
timing تنظیم
timing زمان سنجی
timing تنظیم زمان عمل کردن موتور
timing زمان عمل کردن
timing تنظیم زمان احتراق موتور
timing زمان احتراق
timing تنظیم سرعت چیزی
timing تنظیم وقت
timing زمان گیری
timing زمان بندی
timing برنامه ریزی زمانی
injection timing تنظیم مقدار تزریق
timing belt تسمهتیمینگ
timing device وسیله
advanced timing ادوانس
timing device ساعتی
ignition timing میزان کردن جرقه
interrupter timing میزان کردن جرقه
spark timing میزان کردن جرقه
attack timing زمان بندی تک
valve timing زمان بندی سوپاپ
magneto timing میزان کردن مگنت
timing chart نمودارتنظیم وقت
timing diagram نمودار تنظیم وقت
timing disc علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
timing track شیار تنظیم وقت
valve timing تنظیم سوپاپ اتومبیل
automatic timing advance تنظیم کننده خودکار
transmitter signal element timing زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
To have a good sense of timing . To have a sense of occasion j. موقع شناس بودن
to go out of gear خراب شدن
out of gear ازدنده بیرون افتاده
out of gear ازهم سواشده
get in gear [get into gear] <idiom> بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
out of gear خراب
gear in درگیر شدن
gear in درگیری دو چرخ دنده
to gear down باعوض کردن دنده کندکردن
to go out of gear مختل شدن ازکارافتادن
to gear up باعوض کردن دنده تندکردن
in gear اماده حرکت
gear جعبه دنده
gear انتقال دادن
gear دنده
gear چرخ دنده
gear پوشانیدن
gear کردن اماده کارکردن
gear پوشش دنده دار
gear الات جامه
gear افزار
gear ادوات
gear اسباب لوازم
gear ابزار وسایل لباس مخصوص
gear مجموع چرخهای دنده دار
in gear دایر
in gear اماده
spur gear دنده ملخی
spur gear چرخ دندانه دار
running gear قسمت حرکت کننده ماشین
rocker gear تنظیم جاروبک
reduction gear چرخ دنده کاهنده
landing gear چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
reduction gear جعبه دنده تبدیل سرعت
planetary gear چرخ دنده سیارهای
planetary gear جعبه دنده خورشیدی
planetary gear دنده خورشیدی
loose gear چرخ دندانه هرزگرد
landing gear ارابه فرود
pull gear چرخ دنده بالابر
hoisting gear چرخ دنده بالابر
low gear دنده کندکن
high gear دنده قوی خودرو
reduction gear جعبه دنده کاهنده سرعت
mess gear جعبه فروف سرباز یا مسافر
mess gear وسایل غذاخوری
mess gear وسایل نظافت نهارخوری
nose gear قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
landing gear عراده هواپیما وسایل فرود امدن
spur gear دنده مهمیزی دنده خاردار
gear cable کابلچرخدنده
gear housing پوششچرخدنده
riot gear نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
get one's rear in gear <idiom> عجله کردن
high gear <idiom> آخر سرعت
gear box جعبه دنده گیرباکس
gear shift دسته دنده اتومبیل
gear lever دسته دنده اتومبیل
gear stick دسته دنده اتومبیل
bathing gear لوازم شنا [حمام]
bathing gear لباس شنا [حمام]
gear wheels چرخ دنده ها
worm gear چرخ دنده حلزونی
worm gear دنده حلزونی پیچ حلزونی
steering gear دنده فرمان
steering gear دنده سکان
steering gear جعبه دنده فرمان
steering gear جعبه فرمان
step up gear چرخ دنده افزاینده
sun gear چرخ دنده خورشیدی
switch gear وسیله اتصال
synchromesh gear گیربکس سنکرون
training gear گردونه در سمت
transmission gear چرخ دنده انتقال
tumble gear چرخ واسطه
tumble gear چرخ دنده واسطه
valve gear مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
worm gear دنده مارپیچی
worm gear دنده مورب
gear wheels چرخ های دندانه دار
herringbone gear چرخ دندانه جناغی
reverse gear دنده معکوس
bevel gear دنده مورب
flight gear لباس پرواز
four gear drive گیربکس چهار دنده
foxer gear صداساز
bell gear چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
foxer gear وسیله تولید صدا
fuse gear متعلقات فیوز
gear arrangment نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
gear assembly مجموعه چرخ دنده ها
gear blank چرخ دنده کار نکرده
external gear تاج دندانه خارجی
beaching gear وسایل به ساحل کشیدن ناو
gear box جعبه دنده
gear box گیربکس
fishing gear اسباب ماهیگیری
bevel gear دنده کرامویل
breathing gear ماسک تنفسی
breathing gear وسیله تنفسی
chaffing gear وسایل ضد ساییدگی
chaffing gear وسایل ضد سایش
compasition gear چرخ دنده مرکب
control gear دستگاه کنترل
crank gear چرخ دنده سر میل لنگ
crown gear چرخ دنده محدب
differential gear دنده عقب اتومبیل
bevel gear چرخ دندانه مخروطی
driving gear چرخ دنده محرک
bevel gear چرخ دنده مخروطی
elevating gear چرخ دندانه بالابر
elevator gear گردونه در ارتفاع
exhaust gear چرخ دندانه خروجی
gear brake ترمز سیستم انتقال
gear case جعبه دنده
gear case پوسته جعبه دنده
arresting gear قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
spiral gear چرخ دنده حلزونی
gear quadrant ماهک جعبه دنده
gear ratio نسبت چره دنده ها
gear ratio نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
arrester gear سیم نگهدارنده
change gear چرخ دندانه تبدیل
gear wheel چرخ دندانه دار
gear wheel چرخ دنده
head gear پوشش سر
helical gear چرخ دنده حلزونی
head gear روسری
gear friction اصطکاک چرخ دنده
gear pump پمپ روغن دندهای
beaching gear سرسره قایق
gear cluster مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
gear cutter فرز
gear cutter دنده تراش
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
head gear کلاه تمرین بوکس
beach gear وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
back gear یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
gear grinder ماشین پرداخت چرخ دنده
gear guard جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
gear level تبدیل کردن
gear level دسته دنده
gear pump پمپ دندهای
front landing gear ترمزجلوییفرود
main landing gear ترمزاصلیفرود
bevel gear grinder دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
bevel gear generator ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
nose landing gear ترمزفروددماغه
aircraft arresting gear جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
bevel gear drive جعبه دنده مخروطی
automobile gear transmission گیربکس اتومبیل
The car is in the reverse gear. اتو موبیل توی دنده عقب است
back gear shaft محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند
hour angle gear ساعتدندهدارگوشهای
fixed-gear bicycle دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
accessory gear box جعبه چرخدنده فرعی
starter gear ring چرخ دنده استارتر
speed reduction gear جعبه دنده کاهنده سرعت
gear change box جعبه تعویض دنده
gear change box گیربکس
gear friction losses تلفات اصطکاکی جعبه دنده
gear lubricant oil روغن گیربکس
magnetic gear shift دسته دنده مغناطیسی
low supercharger gear دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
internal gear pump پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
gear transmission ratio نسبت دنده گیربکس
steering gear housing بدنه جعبه فرمان
switch gear cabinet شالت شرانک
worm gear mechanism مکانیزم چرخ دنده حلزونی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com