Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
to bind a book
صحافی کردن یک کتاب
Search result with all words
To bind a book.
کتابی را جلد کردن
Other Matches
bind
بستن
bind
وصل کردن
bind
حاشیه پهن در یک صفحه چاپ شده
bind
تا متن ها از بین نروند
bind
به صورتی که قابل اجرا باشد
bind
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
to bind
متعهد ساختن
bind over
التزام گرفتن از
bind over
مقید کردن
bind over
التزام گرفتن
in a bind
<idiom>
به مشکل افتادن
to bind
ملتزم کردن
bind over
ملتزم کردن
bind
بهم پیوستن
bind
محصورکردن
bind
مقید کردن
bind
چسباندن صحافی کردن ودوختن
bind
الزام اور وغیر قابل فسخ کردن
bind
متعهد وملزم ساختن
bind
بند قید
bind
بستگی
bind
گرفتار واسیر کردن مقید کردن
bind
علاقه
bind
جلد کردن
bind
خیمه
bind
حصار
bind
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
bind
موفف کردن
bind
محصور کردن بهم پیوستن
to bind up a wound
بستن زخم
maroczy bind
خیمه ماروکسی
wood bind
ویشه تاک جنگلی
double bind
بن بست دو سویه
book
بداخلاق
here is my book
کتاب من اینها
here is my book
اینست کتاب من
your book
کتاب شما
your book
کتابتان
book value
بهای دفتری
this book is yours
این کتاب مال شما ست
the book is out of p
کتاب تمام شده است
the a of a book
خوانندگان کتابی
very many book
کتابهای خیلی زیاد
with out book
برون سند کتابی ازبر
to d. into a book
نگاه مختصر بکتابی کردن
it was a p to another book
مقدمه کتاب دیگربود
by the book
کتابی
by the book
ازروی کتاب
book value
ارزش دفتری
book value
ارزش ثبت شده در دفتر
you are welcome to my book
بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
book value
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
book one
جلد نخستین
book one
کتاب نخست
i will t. you for the book
شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
that is my book
کتاب من است
to book something
چیزی را سفارش دادن
book
رزرو کردن توقیف کردن
book
شماره بازیگرخطاکار
that book
این کتاب
book
دفتر
that book
ان کتاب
i had never seen such a book
من هرگز چنین کتابی ندیده ام
book
ثبت کردن
book
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book
درکتاب یادفترثبت کردن
book
کتاب
that is my book
این
to book something
چیزی را رزرو کردن
book
فصل یاقسمتی از کتاب
book
مجلد دفتر
run book
دفتر رانش
waste book
دفتر باطله
tou book
لباس تکواندو
scrap book
مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
what is this book worth?
این کتاب چقدر ارزش دارد
run book
دفتر اجرا
white book
کتاب سفید
white book
ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
to subscribe for a book
پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
woman of the book
کتابیه
year book
سالنامه
word book
کتاب لغت
winter book
تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
service book
کتب دعا
service book
کتب مذهبی
to consult a book
از کتاب فال گرفتن
to consult a book
سرکتاب باز کردن
to bring to book
حساب پس گرفتن
to bring to book
بازخواست کردن از
thank tou for that book
متشکرم
policy book
پرونده خط مشیها
that book will immortalize him
ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
time book
دفتر ثبت ساعات کار
the book is print
کتاب برای فروش موجودایت
the book is print
کتاب زیر چاپ است
to e. upon acovnt book
همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
to gut a book
مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
to wade through a book
بکندی وزحمت کتابی راخواندن
telephnone book
دفتر تلفن
text book
کتاب درسی
to gut a book
جوهرمطالب کتابیراکشیدن
text book
کتاب اصلی دریک موضوع
to read a book
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
to put any one through a book
کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
text book
رساله
thank tou for that book
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
to license a book
اجازه چاپ کتابی را دادن
the book is my property
کتاب مال من است
Yellow Book
مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
log book
دفتر رخدادهای روزانه
book keeping
حسابداری
[حسابداری]
the forthcoming book
کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
when reading a book
در حال خواندن کتابی
People of the Book
پیروان کتاب مقدس
[ دین]
throw the book at
<idiom>
شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
To talk like a book .
لفظ قلم صحبت کردن
She laid the book aside .
کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
What is the title of the book ?
عنوان این کتاب چیست ؟
word book
واژه نامه
edition
[ed.]
[of a book]
چاپ
[کتابی]
edition
[ed.]
[of a book]
ویرایش
[کتابی]
book a seat
جا رزرو کردن
have one's nose in a book
<idiom>
کرم کتاب خوانی داشتن
have one's nose in a book
<idiom>
دائم سر توی کتاب داشتن
word book
دیکشنری
word book
لغت نامه
word book
فرهنگ لغات
word book
قاموس
word book
کتاب لغت
You wI'll benefit by this book .
از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
She was reading the book to herself.
کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
book of matches
جعبهکبریت
book ends
کتابنگهدار
appointment book
دفترچهقرارملاقاتها
telephone book
راهنمای تلفن
telephone book
دفتر تلفن
phone book
دفتر حاوی شمارههای تلفن
phone book
کتاب راهنمای تلفن
log book
رخداد نامه
log book
رخداد نگاشت
comic book
کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
comic book
کتاب کاریکاتور
book plates
برچسب کتاب
bound book
کتابپربرگ
spine of the book
تیرهپشتیکتاب
address book
دفترچه تلفن
Please fetch the book.
لطفا"بروکتاب رابیاور
rule book
کتابقانون
rent book
کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
reference book
کتابمرجع
phrase book
لغتنامهمسافرت
pension book
برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
guest book
دفترچهمیهمانها
exercise book
کتابتمرین
cookery book
کتابآشپزی
code book
کتابرمزگشا
book token
کارتخریدکتاب
book plate
برچسب کتاب
gun book
دفترچه خدمت توپ
bring to book
بازخواست کردن از
book review
مقاله درباره کتاب
book review
انتقاد از کتاب
book og kings
سفرملوک :نام یکی ازکتابهای عتیق
book og kings
کتاب پادشاهان
book of reference
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
book of psalms
مزامیر داود
book of psalms
زبور حضرت داود
book of psalms
زبور داود
book of proverbs
کتاب امثال حضرت سلیمان
book of account
دفترحساب
book of account
دفتر روزنامه
call book
دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
chap book
کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
check book
کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
guide book
راهنمای مسافران
guide book
کتاب راهنما
Green Book
مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
fly book
قوطی مگس ساختگی
field book
دفترچه یادداشت نقشه بردار
day book
دفتر روزنامه
copy book
دفتر کپیه
condition book
کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
class book
کتاب کلاسی
cheque book
دسته چک
cheque book
دفترچه چک
book of account
دفتر کل
book move
حرکت کتابی شطرنج
book message
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
black book
دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
bill book
دفتر بروات
bell book
دفتر ثبت دستورات موتور
bell book
دفتر موتورخانه
account book
دفتر حساب
accession book
فهرست کتب یک کتابخانه که به سایر کتب ضمیمه شود
statute book
قوانین موضوعه
statute book
کتاب قانون
statute book
کتاب نظامنامه
prayer book
دعانامه
prayer book
نماز نامه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com