Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (2 milliseconds)
English
Persian
to dress a salad with mayonnaise
مزین کردن
[ترتیب دادن ]
سالاد با مایونز
Other Matches
to dress
[salad]
چاشنی زدن
[آرایش دادن ]
[سالاد]
mayonnaise
نوعی چاشنی غذا وسالاد مایونز
Full dress. Formal dress.
لباس رسمی
salad
سالاد
salad days
ایام جوانی وبی تجربگی
salad dish
فرفسالاد
salad fork
چنگالسالادخوری
salad spinner
سالادخردکن
green salad
سالادسبز
potato salad
سالاد سیب زمینی
salad plate
بشقابسالادخوری
fruit salad
سالاد میوه
salad crisper
جایگاهسبزیجات
salad bowl
کاسهسالاد
word salad
سالاد کلمات
word salad
اشفته گویی
salad burnet
مشکک
salad oil
روغن زیتون اعلی
salad dressing
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
salad dressings
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
in the f. of her dress
لای لباسش
dress down
ملامت سخت
to dress up
خودرا اراستن
to dress out or up
بالباس اراستن
dress down
سخت ملامت کردن
to dress down
تادیب کردن
to dress down
سرزنش کردن
she is too p about her dress
زیاد درلباس دقت می گیرد
to dress up
لباس پوشیدن
dress
لباس مخصوص فرمان بایست در مشق صف جمع
dress
لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
dress
بستن
dress
اهار زدن مستقیم کردن
dress
مزین کردن
dress
درست کردن لباس
dress
جامه بتن کردن
dress
لباس پوشیدن
dress
پوشاندن
dress
پیراستن
dress up
<idiom>
بهترین لباس خود را پوشیدن
to
[get]
dress
[ed]
جامه پوشیدن
dress
ترتیب دادن
morning dress
جامهی رسمی صبحگاهی
coat dress
روپوش
dress with bustle
لباسپرچین
top dress
ازرو کود دادن
window dress
بنمایش گذاشتن
to fit a dress on somebody
جامه ای را برای کسی اندازه کردن
T-shirt dress
تیشرت
window dress
پشت ویترین گذاشتن
dress with crinoline
لباسپفی
dress with panniers
لباستوری
This dress is quite the thing.
این لباس چیز حسابی است
wrapover dress
راست
She looks pathetic in that dress .
این لباس به تنش گریه می کند
types of dress
انواعپیراهن
tunic dress
بلوزبلندودامن
trapeze dress
پیراهنازبالاکلوش
shirtwaist dress
پیراهنکمردار
sheath dress
پیراهنیکسره
to dress
[food]
آماده کردن
[پختن]
[غذا یا دسرت]
evening dress
لباس ویژه شام یامهمانی شب
princess dress
پیراهنپرنسسی
wrapover dress
پیراهنیقهچپ
polo dress
پیراهنیقهمردانه
house dress
لباسخانه
This dress suits me .
این لباس به من میاید.
dress rehearsal
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
dress shirts
پیراهن لباس رسمی
battle dress
نیم تنه جنگی
battle dress
لباس ضدگلوله
battle dress
جلیقه جنگی
canonical dress
لباس رسمی روحانیون
dress coat
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
dress goods
قماشهای زنانه
dress guard
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
dress improver
لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
dress shirts
پیراهن عصر مردانه
dress shirts
پیراهن سفید مردانه
dress shirt
پیراهن لباس رسمی
dress rehearsals
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
full dress
بالباس تمام رسمی
full dress
لباس سلام
fancy dress
لباس بالماسکه
fancy dress
بالماسکه
dress circle
صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
dress shirt
پیراهن سفید مردانه
dress shirt
پیراهن عصر مردانه
dress left
از چپ نظام یا از راست نظام
dress making
زنانه دوزی
monkhood dress
جامه
night dress
جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
plain dress
لباس غیر نظامی
print dress
جامه چیت
print dress
لباس چیتی
proper dress
جامه شایسته
proper dress
جامه زیبا
rational dress
نیم شلواری که زن بجای دامن بپوشد
head dress
روسری
to panel a dress
جامه زنانه را با تیکهای ازرنگ دیگر اراستن
monkhood dress
راهبان
fatigue dress
جامه بیگاری
dress uniform
انیفرم رسمی
head dress
پوشاک سر
dress uniform
لباس رسمی نظامی
dress suit
لباس رسمی شب
evining dress
لباس شب
head dress
لچک ارایش سر یا مو
hog dress
بریدن گلوی شکار
dress ship
پرچم جشن را افراشتن
You really look like a million bucks in that dress.
در این لباس واقعا محشر به نظر می آیی.
Plain food (dress).
غذا ( لباس ) ساده
to top dress the eart
کود روی خاک پاشیدن
drop waist dress
پیراهنازکمرکلوش
Clinging clothes. Tight-fitting dress.
لباس چسب تن
The tailor ruined my suit ( jacket , dress ) .
خیاط لباسم راخراب کرد
to dress
[put on your clothes or particular clothes]
لباس پوشیدن
[لباس مهمانی یا لباس ویژه]
[اصطلاح رسمی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com