Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 44 (5 milliseconds)
English	Persian
to mount somebody	با کسی مقاربت جنسی کردن [اصطلاح رکیک] [اصطلاح روزمره]
Search result with all words
mount	:کوه
mount	تپه
mount	:بالارفتن
mount	سوار شدن بر
mount	بلند شدن
mount	زیادشدن
mount	بالغ شدن بر
mount	سوار کردن
mount	سوارشدن
mount	نصب کردن
mount	صعودکردن
mount	صعود ترفیع
mount	مقوای عکس
mount	پایه قاب عکس
mount	مرکوب
mount	پایه نصب
mount	مقر
mount	قنداق سوار کردن بر پا کردن
mount	سکو
mount	سوار شدن قله برامدگی
mount	اسب مسابقه با سوارکار مانت
mount	شروع حرکت روی وسیله ژیمناستیک
mount	محکم کردن
mount	ثابت کردن نصب کردن قرار دادن
mount	پایه
mount	تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
mount	عمل درج دیسک در دیسک درایو یا آگاه کردن سیستم عامل که دیسک درایو آماده استفاده است
artillery mount	قنداق توپخانه
artillery mount	سکوی توپخانه
artillery mount	سکوی نصب
engine mount	پایه موتور
guard mount	مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
pier mount	پایه نصب ستونهای ساختمانی
pier mount	پایه نصب
quadrant mount	مقر تراز ربعی توپ
quadrant mount	پایه دستگاه تراز توپ
skate mount	رینگ و پایه مسلسل
skate mount	پایه دوار مسلسل روی خودرو
surface mount technology	روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
bayonet mount	سنجاقیکهبراینصبقسمتهایمختلفبکارمیرود
horseshoe mount	پایهنعلیشکل
lens mount	دهانهلنز
slide mount	شیشهرویاسلاید
Partial phrase not found.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com